شب تاسوعا تو شهر ما که دسته ها تو خیابون راه میوفتن بچه ۷ ساله موتوری بهش میزنه و در دم فوت میکنه
مادرش خیلی بی تابی میکنه تا جایی که دچار افسردگی میشه
یه شب آقا ابولفضل به خواب مادره میاد میگه چرا اینقدر بی تابی میکنی؟ این قدر ما رو با این کارات ناراحت نکن
پسرت پیش منه جاشم خوبه لازم نیست ناراحت باشی
بعد این خواب مادره حالش خوب شد الانم دوباره بچه دار شده