متاسفانه برای منم این اتفاق افتاده و حالم دقیقا مث تو و حتی بد تر بود در حدی که عمرا بخوام باهاش جایی برم مهلت حرف زدن نمی دادم و فقط جیغ میزدم مث چی ترسیده بود اما نهایتا دلم براش سوخت و فقط به همین خاطر بخشیدمش و اینکه دید خیلی داغونم خودش به مادر و برادرم گفت برادم هم یکی محکم کوبوند توی گوشش و گفت فک کردی بی کس و کاره خلاصه که از اون جریان یک ساله میگذره و من تمام تلاشمو کردم که بهش فک نکنم چون واقعا دوسش داشتم و دارم متاسفانه زن زیباست و مردها خیلی زود گول می خورن😔 و اینکه من بچه دارم دلیل اصلی این بود که بخشیدمش بعد چیزای دیگه اما تو خیلی ناز کن زود کوتاه نیا ...