امروز همراه شوهر و پسر ومادرم رفته بودیم طبیعت سر زمین هامون
بعد غذا خوردن شوهرم قلیون گذاشت داشتم میکشیدم ک به سرعت برق دیدم یه سگ بزرگ ک غلاده هم گردنش بود داره میاد ب سمتم
شوهرم و پسرم تو ماشین بودن من و مامانم کنار هم پیش اتیش منم به حدی ترسیده بودم ک فقط جیغ زدم و قلیونو پرت کردم سمتش و متاسفانه یه تیکه ذغال افتاد رو زمین وپای سگه رفت روش بعدم تا موقعه شوهرم اومد و فراریش داد
از ظهر ذهنم درگیر این مسئله است و واقعا عذاب وجدان دارم و حتی گریه کردم و شوهرم دایم دلداری میده ک تو ناخاسته اینکارو کردی
ولی نمیتونم از فکرش بیام بیرون
ینی اون بیچاره چه میکشه از درد😣😣
چه کنم خیلی اشفتم