2737
2734
عنوان

از بابام متنفرم

419 بازدید | 38 پست

نمیدونم چرا انقدر خوبه انقدر برامون خرج میکنهبهتربن ها رو میخره

با اینکه حجاب تو خانواده هامون جایی نداره گاهی اوغات 

خیلی بد گیر میده💔😹

کلا با خودم مشکل داره 

و با من اصلت نمیسازه:)

خیلی دوسش دارما 

ولی طرز رفتارش با یک دختر نوجوان درست نیست😐🙃

بهش فهموندن با این خانواده نمیشه 

ولی امروز باز جلویه داماد عمویه مامانم گیر داد🙃

ازش دیگه بدم اومده 



ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728

بابات گیر نده کی گیر بده... ضمنا نبیره ی ندیده ام..... تو نی نی سایت چیکار میکنی؟ 

برای سلامتی و تعجیل ظهور آقامون...حضرت عشق.... مهدی فاطمه صلوات.....شمایی که میخونی..🤨 تویی که دعات میگیره و ما خونه خریدیم از دعای خیرت،واسه سلامتی پسرم هم دعا کن😔
بابات گیر نده کی گیر بده... ضمنا نبیره ی ندیده ام..... تو نی نی سایت چیکار میکنی؟

نیاز نیست کسی گیر بده

من تو این خانواده بزرگ شدم 

که مومن نیستن 

بابام یه خورده سختگیر 

مه برام مهم نیست به حرفش گوش نمیدم 

2738
تو احتمالا  خانواده‌تون مومن هست  والی من اصلا نه خیلی وقته بهش گوش نمیدم  و عادت ...

نه باو  تو خانواده ما یه مامانم چادری بود که اونم دیگه نیست منم به زور رشتم چادر سرم میکنم وگرنه قبل رشتم اصن یه وضعی بابامم دم به دیقه گیر میداد😐😂✋🏻

بدترین حس دنیا اینه که بدونی تمام زورتو زدی ولی بازم به اندازه کافی خوب نبودی.🕶
نه باو  تو خانواده ما یه مامانم چادری بود که اونم دیگه نیست منم به زور رشتم چادر سرم میکنم وگرن ...

نمد 

ما کلا بی حجابیم 

میکن باهاش حرف بزنم؟؟تکلیفشو روشن کنم

خوشبحالتون واسع مشکلاتتون

من از چهار پنج سالگی پر بدنم جای زخمه مث تو رفتار نمیکنم و نمیگم از بابام متنفرم،الان سنت کمه بزرگ شی حساسیت هاشو درک میکنی

انقدر بدی دیدم که مهربونی زیاد عصبیم میکنه...🖤:)بچه که بودم توت فرنگی رو خیلی دوست داشتم واسه همین یه شب توت فرنگیامو با خودم بردم تو تخت که پیش خودم بخوابن ولی صبح بیدار شدم و دیدم توت فرنگی هام له شدن.اون موقع بود که فهمیدم اونی که دوسش دارم رو نباید ببرم تو تختم چون خراب میشه...یه آبرنگ خوشگل خریده بودم یه روز بردمش مدرسه که به دوستام نشونش بدم ولی وقتی برگشتم خونه دیدم آبرنگم تو کیفم نیست و هیچ وقت نفهمیدم کی برش داشته.اون موقع بود که فهمیدم اونی که دوسش دارم رو نباید به کسی نشونش بدم چون ممکنه ازم بدزدنش بدون اینکه بفهمم کی این کارو کرده....یه کاسه خوشگل داشتم اونم افتاد شکست...چند وقت پیش یه کاسه پر توت فرنگی بهم دادن که روش آبرنگ بچگیم بود ولی نگرفتمش ! نخواستم مال من شه که نگران از دست دادنش شم.من انصراف دادم همیشه از دوست داشتن چون هیچ وقت نفهمیدم اونی که دوسش دارم رو چجوری باید نگه دارم...🖤🙂

ببین الان تو سنت عادیه خیلی عادی من این مشکلشو داشتم یه مدت که بی حجاب میگردی نزدیک ۱۶ ۱۷ سالگیت خود به خود سیر میشی منم سرمه میکشیدم به چه ضایعی میگفتن زشته پاک کن ولی تو مغزم اینقدر بنظرم اون سرمه خوشگل بود که فک میکردم حالا چون چشام رنگیه حسودی میکنن که نمیذارن سرمه بکشم الان یه سه سالی هست به چشام جز یه خط چشم نازک چیزی نمیزنم چون زشت میشم 😐😂😂💙

بدترین حس دنیا اینه که بدونی تمام زورتو زدی ولی بازم به اندازه کافی خوب نبودی.🕶
خوشبحالتون واسع مشکلاتتون من از چهار پنج سالگی پر بدنم جای زخمه مث تو رفتار نمیکنم و نمیگم از بابام ...

نیازی به درک نیست 

من به حرف اون زندگی نمیکنم که 

تازه‌ خودش هم خانوادش حجاب نیست 

بعد من حجاب داشته باشم 

خودش با این فرهنگه

ببین الان تو سنت عادیه خیلی عادی من این مشکلشو داشتم یه مدت که بی حجاب میگردی نزدیک ۱۶ ۱۷ سالگیت خود ...

به خاطر سنم نیست 

من از اول همین شکلی بودم 

😶🚶🏽‍♀️

برام مهم نیست

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز