من وسواس شدید دارم خانواده ام میدونن و از دستم تا یه حدی شاکی هستن دارو هم میخورم ولی تا حالا که فایده نداشته موضوع اینه که من بچه ام ۱ ساله ونیم سن داره گلوش عفونت کرده دکتر بهش شربت ایترمایسین داده که به صورت پودر بود با اب حلش کردیم و من داخل سرنگش کردم که چشمم به توک سرنگ افتاد که کمی قرمز شده بود با دست پاکش کردم و به بچهدادم راستش جرات نکردم ندم دارو رو چون خانواده ام شوهرم پدرم مادرم همه اونجا بودن نمیدادم عصبانی میشدن بد جور سرنگه که کاملا تمیز بود الان یک ماهه که دارمش مال اون دارو بود ان رگ قرمز حالا خییییلی نگرانم که مبادا خون ایدز بوده و به بچه دادمخیلی استرس گرفتم فقط خواهشا فحش ندید من به انداره ی کافی داغون هستم تمام راه های انتقال ایدز لعنتی رو بلدم ولی خب بچه ام گلوش زخمهعفونت داره نمیدونم چی بگم
آهان الان دیدم دارو میخوری... خب جدی دنبال درمانت باش من یه دوستی داشتم چون من کادر درمانم هی ازم اینجور سوالارو میپرسید و قانع نمیشد باهاش قطع رابطه کردم چون خیلی اذیت میشدم با سوالاش و گیر دادناش