بازم من و سقط
گفتم من شانس ندارم
کاش نمیداد که بگیره
یه ساعت پیش رفتم سرویس خون روشن اومد
الان شیاف گذاشتم
حیف
خیلی بدشانسم
ولی از یه طرف بازم خوشحالم لااقل یه چند روز مادر بودم ...
دلم برا شوهرم میسوزه چقدر طفلی خوشحال بود چقدر مراقبم بود ...چقدر شرمنده ش شدم عرضه نداشتم یه بچه بیارم
اینم از من
هی روزگار
دلم گرفته ...
تمام بچه هام اینطوری افتادن
چرا میده میگیره
لااقل نده و تمام
دو تا توی پنج هفته ...یکی توی نه هفته
اینم الان هفت هفته هستم ...بمیرم چقدر مادر بیعرضه ای هستم