2726

خب سلااااام دوستان  

 این داستان وااااقعی یکی از فامیلاای نزدیکمونه .. خیلی جالبه بخونید  

داستان رو  نوشتم کپی میکنم تند تند میزارم   صبور باشید یه مقدار   

ممنونم مرسی     

  

صبح یه روز پاییزی🍁  دختری به نام سارا  در خانواده ای عرب و به شدت پایبند به اصول و متعصبب به دنیا میاد✨ . سارا یه دختر به شدتتتت زیبا 😍 پوست سفید و برفی . چشمان درشششت سبز 😻
لبای کوچولو و قرمز💋 . و دماغ کوچولو و ظریف و کلا چهره ی بسیییار جذاب و دلبر و نازی داره  

خانواده ی سارا وضع مالی خوبی داشتن و سارا اولین فرزند و اولین دختر خانوداس 😍 . میگذره و میگذره و از اونجایی که دختران عرب زود به بلوغ میرسن و اندامشون زود زنانه میشه و از اونجایی که عرب ها رسم ندارن دختر زیاد بمونه از ده سالگی خواستگارای سارا شروع میشن. ✨ ب خاطرچهره ی زیبا و جذابش و اندام خوبش همه عاشقش میشن و همینطور به خواستکاریش میان💋😍 . اما جواب پدر سارا به همشون ( نه) بود . خودش میگفت کوچیکه هنوز اما دلیلش چیز دیگه ای بود .  سارا از بدو تولد به اسم پسر عموش عدنان بود .  

سارا حالا چهارده سالشه و روز به روز زیبااتر و دلبر تر و کامل تر میشد 💋😍 و اما حالا رسما عموش به خواستکاری سارا برای عدنان میاد و با یه چیز عجیب مواجه میشه 😐🤔😳.....


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بوگو

مرسی که زود میزاری

بسان رود که در نشیب دَره سَر به سنگ میزند رَوَنده باش                                                                       امید هیچ مُعجِزی ز مرده نیست، زِندِه باش🌿
2728
هستید بزارم ؟؟ یا نه؟

بزااار😍

بسان رود که در نشیب دَره سَر به سنگ میزند رَوَنده باش                                                                       امید هیچ مُعجِزی ز مرده نیست، زِندِه باش🌿
هستید بزارم ؟؟ یا نه؟

اره بذار☺

امیدوارم خدا جوری تو خوش بختی غرقتون کنه ....که هیج راه نجاتی نداشته باشین😁عاشق رمان های تاریخیم مثل سرابی در مه(که اگه سرچش کنید میتونید رایگان بخونید) و سه جلدی سرگذشت آب و آتش نوشته بهار برادران(میتونید از طاقچه و کتابراه بخرید)

( مخالفت پدر سارا )  چون سارا از بچگی به اسم عدنان بوده حالا نباید مخالفتی ایجاد میشد 😳به این دلیل که عدنان یه پسر معتااد شیشه ای تریاک. مواد شراب و ... بیکار و علافه 😑  . بعد از این فامیل های مختلف و عموها همینطور برای وساطت پیش پدر سارا میان اما جواب پدر سارا یکی بود و اما پدر عدنان دست روی نقطه ضعف پدر سارا میزاره ( معرفت و غیرت برادری ) برای عرب ها برادری خیلی مهمه و پدر عدنان میگه اگر دخترتو به پسر من ندی دیگه برادری به اسم ... ندااارری😑🤧 .. و اما  

چ غیرتی بود مثلا بخاطر ی حرف دخترشو بدبخت کرد😑

آره دقیقا😐

بسان رود که در نشیب دَره سَر به سنگ میزند رَوَنده باش                                                                       امید هیچ مُعجِزی ز مرده نیست، زِندِه باش🌿
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730