اگه دوس داشتین بخونین تایپک یکی مونده آخرم. خلاصش اینه تو مراسم خواستگاری داداشم شوهرم با داماد اینا گرم میگیره و میگه فلان وقت من تو کارواش کار میکردم ماشین شمارو شستم. داداشم ب اون یکی دامون میگه ب شوهرم بگه ول کنه بحث مجلس جای این حرفا نیس و اینکه خودشو کوچیک نکنه بگه بله آقای فلانی من برا شما ماشین شستم. این حرفم ب شوهر من برمیخوره و وقتی برگشتیم خونه کلی توپ تفنگ ک چرا گف و فلان برخورده بود بهش. بد منم برا خواهرم گفتم خواهرم ب داداشم گفته چرا شوهر سارا رو ناراحت کردی اونم بهم زنگ زد گف من قصد ناراحت کردنشو نداشتم فقط گفتم ینی مجلس جای این حرفا نیست و اینکه خودشو جلو باجناق من کوچیک نکنه بگه برات ماشین شستم. بهم گف ناراحت نشو دیگه کاری ب شوهرت ندارم دیگه حتی بهش نمیگم بالا چشت ابرو عه فقط تو ناراحت نشو آخه حاملم تا اینکه عصر من تایپک زدم دوستان گفتن بی خیال شو و ب شوهرت کارت نباش ولی عصر ی چیزی شد که.......