دخترخالم تهران زندگی میکنه بعد زنگ زد احوال پرسی کردیم باهم راحتم هستیم این خیلی با خواهرشوهراش و برادرشوهراش رابطه نداره یعنی اونا نمیان خونشون بعد گفت دیروز برادر شوهرش با زن بچه یهویی اومدن ساعت ۷ بعد اینم تازه جابه جا شده گازشو هنوز نیاورده بود با یخچال چیزاش خلاصه گفت نمیتونستم غذا درست کنم ولی شوهرم رفته ۲تا مرغ خریده گفته ببخشید گاز نداریم اینجام آپارتمانه نمیشه کباب کنیم داداششم رفته مرغارو از یخچال برداشته گفته اشکال نداره میبریم خونمون زنم خودش درست میکنه
گفت مات موندم مرغارو برده رفته (دختر خالم وضع مالیشون خیلیم خوب نیست و برادرشوهرشم کاملا از وضعشون خبر دارن)
😐😐😐😐