بابا شده یه اتاق بگیرید با این تو یه خونه نباشید
مادر شوهرد حسود وعقده ای بگو به تو چه فضول باشی
الان خونه بابامم.دیگ نمیرم اونجایعنی اصلا دیگ پام نمیادبرم میدونم این سری برم چشمم ب چشش بیفته کاردسش میدم.بخداموندم چ کنم از طرفی فروش خونه طول میکشع پول اینم نداریم رهن کنیم.اینجام یکم بچم اذیت میکنه سختمه موندم چ کنم
اصلا نیاز نبود به مادرشوهرت توضیح بدی که چی آوردن یا نه
دوست داشتن بیان خونه دخترشون بخورن و برن به مادرشوهرت ربطی نداشت
تو وقتی توضیح دادی که پول آوردن و لباس آوردن پر توقع میشه یکبار که دست خالی بیان برات دردسر میشه
برو خونت اونجا خونه کیه؟
اون باید بره نه تو
چرا نگفتی از توی اویزون بهترن
عزیزم با همسرت بدرفتاری نکن بهش فرصت بده لازم شد یکم ازش پول بگیر لوازم بچه تو تهیه کن تا خونه پدرتی.مادرشوهرت به خیال اینکه به خانوادت معمونی ترتیب دادی حسادت کرده
برو‌خونت ازقصد شیک کن باند بخند صدا تلویزیون زیاد کنی مهموووونی بگیر بذار بیشتر حرص بخوره تو با رفتنت میدون خالی کردی برااون اشتباه کردی
تا کی میخوای بمونی ک خونه رو بفروشه
بگو امشب بیاد دنبالت
رفتی خونه محلش نزار.ب شوهرتم بگو چون ب خانوادم خ بی احترامی کرد باهاش حرف نمیزنم.بی محلی کن اینجوری بیشتر حرصش درمیاد
از این ب بعدم فوش داد فقط بگو هرچی میگی ب خودت میگی.تا دهنشو ببنده
ایشالا خونه زود فروش میره راحت میشی از دست این عجوزه
برو خونه بهش بگو تنهایی خوش گذشت؟دیگ اومدم جووونت بگیرم😂😂😂
من جای تو بودم جوابش میدادم خونه میموندم و دیگه هم باهاش حرف نمی زدم..شوهرمم که اومده بود براش تعریف میکردم
