خانما
من سه تا برادر دارم که دوتاشون ازدواج کردن و هر کدومشون مشکلات خودشونو دارن
من خیلی دوست دارم بتونم بهشون کمک کنم اما واقعا توانشو ندارم و زندگی خودم هم هست
برای خودم اهدافی دارم دوست دارم براشون تلاش کنم اما با این جو نمیدونم چیکار کنم
خونمون آروم هست ولی اینکه هربار که یکیشون زنگ میزنه تا چند روز اعصابمون خورده
میشه یه خورده منو راهنمایی کنین؟
من ازدواج کردم.مامانم هم زن فوق العاده عاقلیه اصلا نمیزاره از مشکلات هم باخبر شیم.اکثر مشکلات خونه پدری یا برادرا رو من وقتی میفهمم که حل شده
منم خیلی خودمو درگیر مشکلات اطرافیان میکنم.خب اگه میتونی بهشون کمک کنی یه کاری براشون بکن اگرم نه که دیگه براشون دعا کن.
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!
من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
منم خیلی ادم جوشی هستم اگه مریض بشن اگه مشکل داشته باشن خیلی بهم میریزم
خیلی زیاد.البته برادر من مجرده.
شوهرم به شدت ،منم کمی تا اندکی
من از ۱۰۰
۹۰درصد اصلا ب چشمم نمیاد
اول زودی حال خودمو خوب میکنم
بعدش سعی میکنم جو خونرو عوض کنم
اگ هم خیلی حالشون خراب باشه کاری میکنم سر من خالیش کنن تا اروم بشن
من چون خواهرام داداشم و پدر مادرم جز من کسیو ندارن سعی میکنم مشکلاتشونو حل کنم ، البته دوماهی میشه ازدواج کردم و کمتر از وضع خونه خبر دارم، ولی خواهرام کاری داشته باشن روم حساب میکنن
خیلی ،همش درگیر برادرهام هستم
این بین یکی از داداشم هم انتظار داره بیخیال ازدواج و آرزوهای خودم بشم و خودمو وقف خانواده کنم
از این ناراحتم
