من دکترم بهم گفت اصلا نزن .چون خودش عفونت میاره چون خیلیییی تمیز میکنه و حتی میکروبهای مفید رو هم از ...
بله صد در صد ، مشکل از جای خالی اموزشه خواهر
کلیک کنید تاپیک عکس قبل و بعد عملم با نیک تبار بینیم که فرم نداره و اخلاق و شرافت کاری خودش و منشیش صفره شما گول نخورید مثل من هیچی سخت تر از گیر افتادن تو جایی که بهش تعلق نداری نیست :) اگر همه مثل هم فکر کنند در حقیقت هیچکس فکر نمیکند #فمینیست
اخه من نه پزشکم نه ماما که حرفی بزنم ، ولی پزشکا میگن مکانیزم واژن طوریه که خودش خودشو تمیز میکنه و ...
مرسی گلم
🇵🇸🇮🇷یا مهدی ادرکنی❣️السلام علیک یا صاحب الزمان عج❤️ اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب الکبری سلام الله علیها 💙یا اللّهُ یا رَحمٰنُ یا رَحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک 💚یا صاحب الزمان همیشه هوامو داشته باش و رهام نکن. اگر دوست دارین بگین تاپیک های مهدوی تگتون کنم.💙
بچه هامون ، بزودی میرن ! اونا مهمون ما هستن !بزرگترین اکتشاف برای من این بود که فهمیدم فرزندم یک مهمان است در خانه ام و روزی از خانه ام می رود.روزها با سرعت عجیبی میگذرد و او به زودی از من جدا می شود...به خودم گفتم: کدام مهمتر است؟ نظم خانه یا این که فرزندم به خوبی از من یاد کند؟کدام مهمتر است؟ خانه یا اخلاق و روحیه و حسن تربیت فرزندم؟چون دانستم که او مهمان خانه من است. این باعث شد اولویتم را تغییر دهم!بعد از این مهمترین چیز نزد من آرامش خاطر من و اوست.... شروع کردم به پیاده کردن نقشه ام، و طبعا مجموعه کمی از قوانین مهم را انتخاب کردم و خود را ملزم به اجرای آنها دانستم و مابقی چیزها را بدون هیچ قید و شرطی رها کردم. از عصبی شدن و داد و فریاد زدن کم کردم و به آرامش رسیدم.از وسواس هایم گذشتم و به خانه ای راضي شدم که مقداری بهم ریخته و نامنظم است و کمی شلختگی در آن به چشم می خورد. اما، فرزندی را تحویل گرفتم که آرامش دارد و از من و خشم هایم نمی نالد و رابطه ای قوی و زیبا بین ما حاکم گشته است.چون می دانم....او مهمان زودگذر خانه من است. کودک عزیزم ! امیدوارم مهمانی خانه من زیباترین مهمانی زندگیت باشد.😍
من استم سل رنگ صورتی شو میزنم هم خوش عطره هم خوبه راضیم
منم همینطور
هرشب استفاده میکنم
ومن هم یک روز مادر خواهم شد 💛دوست دارم بچه ام پسر بشودتا اگر طلاق خواست جامعه حق را به اون بدهد،اگر زنش خیانت کرد جامعه حق را به اوبدهد،اگر باچنددخترر رابطه داشت جامعه حق رابه اوبدهد،اگرتانیمه شب خانه نیامد جامعه حق رابه اوبدهد،اگردرخیابان بلندخندید اگر شیطنت کرد جامعه حق رابه او بدهد،اگر هرشب درخیابان ها پرسه زد جامعه حق رابه او بدهد،اگر سرکشی کرد بازهم جامعه حق به او بدهد،میدانی اخر اگر دختر باشد سیگار بکشد جامعه هرزه اش میخواند،شب به خانه دیر بیاید جامعه هرزه اش میخواند،با دوستانش سفرمجردی برود جامعه هرزه اش میخواند،در خیابان بخندد یا شیطنت کند جامعه هرزه اش میخواند،اگر شوهرش به او خیانت کند جامعه اوراهمسر نابلد میخواند،اگر پسر باشد خیابان هم برایش امن تر است،دیگر نگاه سنگین هرزه چشمان دیگران ازارش نمیدهد،اگر پسرباشد برای خودش زندگی خواهدکرد نه برای باورهای پوسیده ی مردم،ااای کاش بچه ام پسرباشد چون زن که باشی نمیتوانی موقع غمت به خیابان بروی،سیگاری اتش بزنی و دود شدن غم هایت را ببینی زن ک باشی غمت را پنهان میکنی پشت نقاب ارایشت!و با رژلبی قرمز!خنده را برای لبت اجباری میکنی!اونوقت همه فکر میکنند ن دردی هست نه غمی و تنها نگرانیت پاک شدن رژلبت هست....زن ک باشی.......!
اگع همه مث شما اطلاعات داشتن واقعا عالی میشد دیگ هیچ خانمی رو درمانگاه نمیدیم 😕
من منظور شما رو متوجه نشدم ولی خب اکثرا رفرسنای من خارجین که ترجمه شده خوندم ، میگم که کلا سرچ کنید تحقیق کنید از پزشکتون بپرسید ، به حرف منم گوش نکنید ولی کنجکاو باشید هیچ چیزو به راحتی نپذیرید
کلیک کنید تاپیک عکس قبل و بعد عملم با نیک تبار بینیم که فرم نداره و اخلاق و شرافت کاری خودش و منشیش صفره شما گول نخورید مثل من هیچی سخت تر از گیر افتادن تو جایی که بهش تعلق نداری نیست :) اگر همه مثل هم فکر کنند در حقیقت هیچکس فکر نمیکند #فمینیست
بچه هامون ، بزودی میرن ! اونا مهمون ما هستن !بزرگترین اکتشاف برای من این بود که فهمیدم فرزندم یک مهمان است در خانه ام و روزی از خانه ام می رود.روزها با سرعت عجیبی میگذرد و او به زودی از من جدا می شود...به خودم گفتم: کدام مهمتر است؟ نظم خانه یا این که فرزندم به خوبی از من یاد کند؟کدام مهمتر است؟ خانه یا اخلاق و روحیه و حسن تربیت فرزندم؟چون دانستم که او مهمان خانه من است. این باعث شد اولویتم را تغییر دهم!بعد از این مهمترین چیز نزد من آرامش خاطر من و اوست.... شروع کردم به پیاده کردن نقشه ام، و طبعا مجموعه کمی از قوانین مهم را انتخاب کردم و خود را ملزم به اجرای آنها دانستم و مابقی چیزها را بدون هیچ قید و شرطی رها کردم. از عصبی شدن و داد و فریاد زدن کم کردم و به آرامش رسیدم.از وسواس هایم گذشتم و به خانه ای راضي شدم که مقداری بهم ریخته و نامنظم است و کمی شلختگی در آن به چشم می خورد. اما، فرزندی را تحویل گرفتم که آرامش دارد و از من و خشم هایم نمی نالد و رابطه ای قوی و زیبا بین ما حاکم گشته است.چون می دانم....او مهمان زودگذر خانه من است. کودک عزیزم ! امیدوارم مهمانی خانه من زیباترین مهمانی زندگیت باشد.😍