خسته شدم بهم بگید چیکار کنم از گذشته و اتفاقایی ک برام افتاد ذهنم مریض شده دائم به شوهرم شک دارم دائم فکرای بد حالم خیلی بده اصن نمیتونم همچیو تو تاپیک بنویسم چون غصه هام نوشتنی نیست
گفتین به همسرتون شک دارین؟...دلیل محکمی برای این حرفتون دارین؟
تعریف کن
باید بتونی بنویسی که کمکت کنیم
منم مثل تو بدبین شدم اینقد زیاد طول کشید ک دارم بیخیال میشم
طبق قانون جذب که من یاد گرفتم هر چی که شما به این فکر کنید که اون ممکنه خیانت کنه اون همسرتون اگه واقعا هم نخواد همچین کاری کنه فرکانس و ارتعاش شما باعث میشه اون خیانت کنه پس بهتره شروع کنید و ذهنتون رو درس کنید چون اینجوری دارید زندگیو ب کام خودتون و همسرتون تلخ میکنید
ایا توی اون قضیه ای پدر و مادرتون،خودتون رو مقصر میدونین؟...قطعا جوابتون نه هست...
پس بهتر نیست چون توی اون مورد کار اشتباهی از طرف شما نبوده،فقط از اون اتفاق این رو برداشت کنین که اون کار فقط یک کار اشتباه بوده....فقط همین
و لزوما قرار نیست که برای شما و همسرتون اتفاق بیوفته...
برای تقویت ذهنتون که بتونه با این دست چالشها بهتر و سریعتر راه حل رو پیدا کنه بهتون پیشنهاد میدم که با ظرفیتها و تواناییهایی که تا الان ازشون بی خبر و یا کم خبر بودین بیشتر و بیشتر آشنا بشین
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
