طولانیه ولی تروخدا بمونید. ب راهنماییتون احتیاج دارم
۴ساله ازدواج کردیم یه عااالمه دعواکردیم ولی هردو یجوری حلش کردیم چون همودوست داشتیم...مدتی بود ک دعوای خاصی باهم نداشتیم امادوباره۲هفتس هی به پروپای هم میپیچیم
آخریش همین امشب بود
پدرشوهرم ۵۵سالشه ۲تابچهی دوازده سیزده ساله هم دارن. یه قرونم پس انداز نداره. فقط تنهاداراییش هنرشه.(نمیگم شاید شناسایی شم)
تاالان کارگری میکرده شوهرمنم هنرشو از باباش یادگرفته ولی ماام هیچی نداریم جز یه عالمه قسط.
حالا مدتیه ک شوهرم روپای خودش وایساده خودش دفتر زده که مشتری بگیره و سودش مال خودش باشه...باباشم اورده کنارش و باهم میرن سرکار
بااین همه قسطمون من مطمئنم ک شوهرم بیشتر از حقش ب باباش حقوق میده...امشب پرسیدم این پولو چرا برابابات زدی؟ گفت بجای اینکه پول به بقیه بدم برام بازاریابی کنن به بابام گفتم بره بازاریابی کنه من ماهانه بهش میدم حتی اگه مشتری نیاره!!!
من اعصابم خرد شد گفتم ینی چی منم تو این زندگیام این کارا چیه این همه قسط داریم تو داری از جیب ب بابات میدی
گفت من جواب دادم دیگه هیچی نگو وگرنه قاطی میکنم
ولی من باز گفتم ...گفت هزاربار گفتم تو کارام دخالت نکن..و دعواشد دیگه
ینی چی؟؟؟ شماها توکارای شوهرتون دخالت نمیکنید؟
من مخم ترکیده واقعا باید چیکار کنم؟؟؟؟ نمیتونم کنار بیام