سلام بچه ها خوبین من یک سال و نیمه از شوهرم جدا شدم یه پسر ۲ ساله دارم و خونه پدرمم خانواده پدری من به قدری تعصبی هستن که صحبت کردن با یه اقا رو خراب بودن خانم طلقی میکنن ما جنوبی هستیم و از اون تعصبی ها و اینکه هروز منو کتک میزنن همه جوره بهم شک دارن حتی تو خونه نشستم چون تیپم به روزه و خیلی امروزیم و اینا نمیتونن قبول کنن سنش‌وم واقعا بالاست و خلاصه زندگی تو اون شرایط واسم خیلی سخته و دست تنهام و هیچوقت هم مستقل نبودم متاهل هم که بودم طبقه بالای خونه ی مامانم بودم توروخدا بهم راهنمایی بدین چطوری و چیکار کنم به این فکر کنین که عذاب روحیه سختی دارم میکشم و نامادریم باعثشه و اینکه به امدازه ی رهن یک خونه من مبلغ رو دارم 🥺 اما شغلی ندارم به نظرتون چیکار کنم 😞 میخوام جدا کنم اما تا حالا هیچوقت مستقل نبودم توکل زندگیم حتی ازدواجم کرده بودم طبقه بالای خونه مامانم اینا بودم یعنی تا جالا یک روزم جدا ازشون نبودم و مشکل دومم بچه ها یه شرایط سخت و پیچیده ای دارم و اینکه بحث اینجاس یه فامیل دور داریم خارج خواستگارمه همه جوره هم میتونه تامینم کنه جتی ببرتم اونور حتی سرپرستی پسرمم گقت میگیرم از به طرفم تو تاپیکا قبلی گفتم خیلی اذیتم تو خونه پدریم و هروز کتک کاری واینا و میخوام مستقل شم اما من با یه اقایی تو اینجا تو رابطم که واقعا دوسش دارم اما ایشون منو واسه زندگی سفید میخوان 😭😭😭😭 اما من عاشقشم خیلی هم بهم محبت میکنه 😭😭😭 میدونم الان همتون میگین که برو خارج برو با این پسره ایندت تامین میشه 😭 اما توروخدا یکم به احساس منم فکر کنین 😭تا اخر عمر کنار کسی باشن که دوسش دارم و یک عمر حسرت بخورم که ای کاش کنار عشقم میموندم از یه طرفم اگه بخدام خونه جدا کنم نمیتونم پسرمو ببرم چون چطوری برم سرکار یعنی بدترین چالش زندگیمه 😭تو ۲۲ سال سنم همچین مشکلی نداشتم 😭خدا هیچکدومتونو اینجوری امتحان نکنه توزوخدا یک لجطه به زجری که میکشم و عشقی که به اون اقا دارم فکر کنین فقط یک لحظه و بعدشم به شرایطم 😭چیکار کنم 😭😭😭 این خواستگارمم میگه چه با من باشی چه نباشی من تامینت میکنم اما چطور دلمو راضی کنم با دست خودم عشقمو بزارم 😭برم 😭الان تاپیک میزنم همش با اسکه
میدونم طولانیه اما دوتا تاپیک قبلیمو قاطی کردم بیینین با توجه به این مشکلات بهم راهنمایی بدین
برو خارج و احساسی تصمیم نگیر،،،اوناییکه از اول ب قصده ازدواج نیان چ گلی میزنن ب سر ک این آقا علنا گفته ازدواج سفید
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!
من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
خب وقتی تامینت میکنه باهاش باش و خونتو جدا کن اون بهت کمک میکنه
بچتو بذار پیش خانوادت اگه میتونی و سعی کن روی پای خودت وایسی اولش سخته ولی بعدش میفهمیکه چه انتخاب خوبی کردی که خودتو جدا کردی
اون اقام میتونه بیاد خواستگاریت برین خارج اونجام سعی کن که یه خونه واست بخره که اگه اون ازت جدا شد اون خونه رو داشته باشی
اولین قدمی که باید برداری مستقل شدنه همین
وای چه سخته
اسی رو‌عشق و احساست پا بزار بخاطر بچت با اون خرجیه ازدواج کن بزار راحت باشه
ازدواج سفید مزخرفترین منجلابی هست که یکی میتونه بیفته داخلش ...
لطفا درست تصمیم بگیر
چرا جدا شدی اسی؟چرا خانوادت بهت شک دارن؟شوهرسابقت بچه رو داده به تو؟مهریه اینا چی؟
با فامیل دورتون ازدواج کن به نظر من تفاهم مهمتر از عشقه
ازدواج سفید چیه بچه ها؟یعنی تم عروسیشون سفیده یا چی؟؟؟
از کجا میدونی دوستت داره ؟ تو این زمونه اونایی که قصد ازدواح دارن بعد ازدواج هوایی میشنو خیانت میکنن حالا تو فک میکنی کسی که برا ازدواج تورو نمیخواد دوستت داره؟
عزیزم خیلی شرایط سختیه ولی اینو در نظر بگیر که اگه با دلت بمونی در اینده باید چی به پسرت بگی؟ توانایی داری زندگیش و تامین کنی؟ اگه مستقل باشی میتونی یه در امد ثابت داشته باشی؟ با تفکرات خانوادت این زندگی که دلت باهاشه خیلی ریسک داره .نمیخوام بگم علاقه بعد ازدواج به وجود میادا ولی اصلا به امید کسی که با اینکه شرایطتو میدونه ولی حاضر نیست بیاد خواستگاری نباش و وقتی برای ازدواج سفید میگه یعنی فقط به فکر نیاز جنسی خودشه نه نیاز روحی خودت و خودش
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
