با دوست پسرم بحثم شد سرهیچی که چرا هرشب میری خونه دوستات البته دوریم ازهم . واینکه من قهرکردم گفتم شبخیر بهت خوش بگذره اونم عصبی شد باشه شبخوش منم گفتم چقدر سرد جواب میدی گفت ازاین ب بعد میخوام بگمت که هرشب خونه رفیقامم ب تو هم ربطی نداره چون بهش گفتم خوش بگذره . گفت چون بهم خوش میگذره و...گفت شبخیرخانم منم گفتم خیلی... شب ب گورشم الهی بای بعد ویس فرستاد که ریدم تو این زندگی ... بعد گفتم من ازاین ناراحتم چرا میگی هرشب میخوام برم از این ب بعد . چون وقتی میره اونجا نمیتونه بچته و. .. منم انتظار نداره ۲۴ساعت بامن بحرفه . خلاصه بگم که گفت کش نده موضوعو برو بخواب منم گفتم چرا هرشب میری گفت ب کسی ربط نداره گفتم پس من چیم گفت تو هیچی نیستی و... زنگ زد اینو گفت منم قط کردم تا الان ن اون پی داد ن من بنظرتون کدوممون مقصره ؟ اینم بگم قبلش مشکلی نداریم و... نمیدونم چرا اینطور شد اگه یه درصد دوسش نداشتم باهاش نمیحرفیدم پسرنمارخون و.. هست اما یکم عصبی .
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
کلا سعی نکنید ازدوس پسر انتظار تعهید یا حرف گوش کنی داشته باشید
متاهلی نیست ک دوستیه به هرحال اونم الان مجرد
مامان کارِن و هاکان❤❤اول ازهمه بگم اینجا یه جای عمومیه وقتی تاپیکی میزنی میام نظرمیدم اون نظر منه من نه تورو دیدم نه میشناسم نه توشرایطتم پس فقط نظرمو میگم اگه نظرم برات خوب نبود معذرت میخوام ولی حوصله این حرفای خاله زنک رو ندارم 👈قضاوت کردی👈دلم شکست👈حلالت نمیکنم اگه هم میخوای اینارو بگی ریپلای نزن مرسی❤