باشوهرم دعوام شد خسته شدم

فايا

عضویت: 1396/09/12

تعداد پست: 9083

خوب اين بار رو هم برو

1399/09/13

|

16:32

خداجون۶۶۶۶۶۶۴۴۴۴۴۸۸۸

عضویت: 1399/03/18

تعداد پست: 379

خو برید دیگه

1399/09/13

|

16:32

گيسوكمند

عضویت: 1396/11/07

تعداد پست: 21160

نوبت بگير برو دكتر افلاطونيان خيلي سخت نوبت ميده اما به اميد خدا جواب ميگيري

اشنا ما بعد چندين سال و چن تا دكتر رفت پيشش و الان حاملس

اي اميد نااميدا حسييييين😢. تو رژيمم🥰وزن فعلي ٧٣/٤😫هدف اوليه٧٠😣هدف دوم٦٧🙁هدف سوم٦٤😕هدف چهارم ٦١🙂هدف پنجم٥٨☺️هدف ششم٥٥😊انشاالله تا ابان ماه بهش ميرسمممممم🥰🥰🥰😍

1399/09/13

|

16:33

خداجون۶۶۶۶۶۶۴۴۴۴۴۸۸۸

عضویت: 1399/03/18

تعداد پست: 379

سعی کن با دل خوشی بری با ناراحتی نری هی به دلت راه بد نده خدا خودش میدونه چی درسته چی ن پس صبر کن صبر کن که خبر خوبی میگیری

1399/09/13

|

16:33

سوگند۹۲

عضویت: 1397/06/18

تعداد پست: 3128

حق داره شوهرت

توکل برخدا این بارم برو

1399/09/13

|

16:33

هدیه۹۷

عضویت: 1397/05/05

تعداد پست: 4160

پس چرا ماها توی ۱۶سالگی مدرسه بودیم بجای اقدام؟؟؟؟🤔

آخخخ ک زمین بدجور گرده ، آدم نماها!!!

1399/09/13

|

16:33

مدیر استارتر

عضویت: 1397/05/17

تعداد پست: 2842

برو خب اینم امتحان کن

واقعا خسته شدم وقتی خودم رونمیتونم ساپورت کنم بچه برای چمه

من حال کسی رو که ناخواسته باردار شده و کلی غصه میخوره نمیفهمم همونطور که اون حال من برای به آغوش کشیدن بچه ای که نمیخوادش دارم رو نمیفهمه....اون غصه میخوره چون برای لحظه های نبود بچه دنیایی ساخته همونطور که من برای بودن بچه دنیاهامو می سازم...یه روز دیر شدن موعد پریودی برای اونا معنی گرفتاری و اضطرابه اما برای من پر از تخیل و رویاست...اون با دیدن اولین قطره خون خوشحال میشه و من کاخ آرزوهام نابود میشه...دلم میخواست برای بچه ام یه مادر جوون باشم اما دست تقدیر قوی تر از آرزوهای منه...قدرت جنگیدن با تقدیر رو ندارم...تسلیمم...مجبورم که تسلیم باشم...😢برای آروم کردنم نگو خوشحال باش که بچه نداری و راحتی...آروم نمیشم عذاب میکشم، اگه نبود این نعمت راحتی داشت پس چرا دل من آشوبه؟؟؟ دلم میخاد بوی تن بچه امو استشمام کنم،دلم میخاد بغلش کنم و لبهامو ساعتها روی گونه ی نرمش بذارم، دلم میخاد لحظه هام پر بشه از دغدغه ی شستن شلوار کوچولوی نی نیم😍، دلم پر میکشه واسه بازی نی نیم با بابای مهربونش، واسه اولین روز مدرسه اش، واسه قد کشیدنش، واسه کت و شلوار دامادیش و لباس سفید عروسیش، من هر روز با دنیایی که تو در واقعیت داری در رویاهام زندگی میکنم، ...لحظه هایی که برای تو گذراست برای من آرزوست...پس برام دعا کن تا خدا اگه مصلحت میدونه یه کوچولوی سالم بزاره تو دلم🤗👨‍👩‍👧💔❤

1399/09/13

|

16:34

2 نفر لایک کرده اند ...

01234567890

عضویت: 1397/06/13

تعداد پست: 386

زندگیتونو دوست داره که بچه میخواد

1399/09/13

|

16:34

2 نفر لایک کرده اند ...

مدیر استارتر

عضویت: 1397/05/17

تعداد پست: 2842

پس چرا ماها توی ۱۶سالگی مدرسه بودیم بجای اقدام؟؟؟؟🤔

من مگه ۱۶ سالمه؟

۲۳ سالمه

من حال کسی رو که ناخواسته باردار شده و کلی غصه میخوره نمیفهمم همونطور که اون حال من برای به آغوش کشیدن بچه ای که نمیخوادش دارم رو نمیفهمه....اون غصه میخوره چون برای لحظه های نبود بچه دنیایی ساخته همونطور که من برای بودن بچه دنیاهامو می سازم...یه روز دیر شدن موعد پریودی برای اونا معنی گرفتاری و اضطرابه اما برای من پر از تخیل و رویاست...اون با دیدن اولین قطره خون خوشحال میشه و من کاخ آرزوهام نابود میشه...دلم میخواست برای بچه ام یه مادر جوون باشم اما دست تقدیر قوی تر از آرزوهای منه...قدرت جنگیدن با تقدیر رو ندارم...تسلیمم...مجبورم که تسلیم باشم...😢برای آروم کردنم نگو خوشحال باش که بچه نداری و راحتی...آروم نمیشم عذاب میکشم، اگه نبود این نعمت راحتی داشت پس چرا دل من آشوبه؟؟؟ دلم میخاد بوی تن بچه امو استشمام کنم،دلم میخاد بغلش کنم و لبهامو ساعتها روی گونه ی نرمش بذارم، دلم میخاد لحظه هام پر بشه از دغدغه ی شستن شلوار کوچولوی نی نیم😍، دلم پر میکشه واسه بازی نی نیم با بابای مهربونش، واسه اولین روز مدرسه اش، واسه قد کشیدنش، واسه کت و شلوار دامادیش و لباس سفید عروسیش، من هر روز با دنیایی که تو در واقعیت داری در رویاهام زندگی میکنم، ...لحظه هایی که برای تو گذراست برای من آرزوست...پس برام دعا کن تا خدا اگه مصلحت میدونه یه کوچولوی سالم بزاره تو دلم🤗👨‍👩‍👧💔❤

1399/09/13

|

16:34

مدیر استارتر

عضویت: 1397/05/17

تعداد پست: 2842

زندگیتونو دوست داره که بچه میخواد

خودشم مشکل داره اسپرمش ۱ هست ما انکان بارداریمون خیلی کمه

من حال کسی رو که ناخواسته باردار شده و کلی غصه میخوره نمیفهمم همونطور که اون حال من برای به آغوش کشیدن بچه ای که نمیخوادش دارم رو نمیفهمه....اون غصه میخوره چون برای لحظه های نبود بچه دنیایی ساخته همونطور که من برای بودن بچه دنیاهامو می سازم...یه روز دیر شدن موعد پریودی برای اونا معنی گرفتاری و اضطرابه اما برای من پر از تخیل و رویاست...اون با دیدن اولین قطره خون خوشحال میشه و من کاخ آرزوهام نابود میشه...دلم میخواست برای بچه ام یه مادر جوون باشم اما دست تقدیر قوی تر از آرزوهای منه...قدرت جنگیدن با تقدیر رو ندارم...تسلیمم...مجبورم که تسلیم باشم...😢برای آروم کردنم نگو خوشحال باش که بچه نداری و راحتی...آروم نمیشم عذاب میکشم، اگه نبود این نعمت راحتی داشت پس چرا دل من آشوبه؟؟؟ دلم میخاد بوی تن بچه امو استشمام کنم،دلم میخاد بغلش کنم و لبهامو ساعتها روی گونه ی نرمش بذارم، دلم میخاد لحظه هام پر بشه از دغدغه ی شستن شلوار کوچولوی نی نیم😍، دلم پر میکشه واسه بازی نی نیم با بابای مهربونش، واسه اولین روز مدرسه اش، واسه قد کشیدنش، واسه کت و شلوار دامادیش و لباس سفید عروسیش، من هر روز با دنیایی که تو در واقعیت داری در رویاهام زندگی میکنم، ...لحظه هایی که برای تو گذراست برای من آرزوست...پس برام دعا کن تا خدا اگه مصلحت میدونه یه کوچولوی سالم بزاره تو دلم🤗👨‍👩‍👧💔❤

1399/09/13

|

16:35

هدیه۹۷

عضویت: 1397/05/05

تعداد پست: 4160

من مگه ۱۶ سالمه؟ ۲۳ سالمه

مگه نمیگی از ۵سال پیش نازایی داری؟؟؟؟پروفایلتم ک ۲۲ هستی.خو اقلا ۱۵ ۱۶ ازدواج کردی ک بعد فهمیدی بارداریت سخته دیگه...

آخخخ ک زمین بدجور گرده ، آدم نماها!!!

1399/09/13

|

16:35

مدیر استارتر

عضویت: 1397/05/17

تعداد پست: 2842

مگه نمیگی از ۵سال پیش نازایی داری؟؟؟؟پروفایلتم ک ۲۲ هستی.خو اقلا ۱۵ ۱۶ ازدواج کردی ک بعد فهمیدی بارد ...

بله ۱۸ ازدواج کردم الانم ۲۳ ام چه ربطی به موضوع تاپیکم دارم

من حال کسی رو که ناخواسته باردار شده و کلی غصه میخوره نمیفهمم همونطور که اون حال من برای به آغوش کشیدن بچه ای که نمیخوادش دارم رو نمیفهمه....اون غصه میخوره چون برای لحظه های نبود بچه دنیایی ساخته همونطور که من برای بودن بچه دنیاهامو می سازم...یه روز دیر شدن موعد پریودی برای اونا معنی گرفتاری و اضطرابه اما برای من پر از تخیل و رویاست...اون با دیدن اولین قطره خون خوشحال میشه و من کاخ آرزوهام نابود میشه...دلم میخواست برای بچه ام یه مادر جوون باشم اما دست تقدیر قوی تر از آرزوهای منه...قدرت جنگیدن با تقدیر رو ندارم...تسلیمم...مجبورم که تسلیم باشم...😢برای آروم کردنم نگو خوشحال باش که بچه نداری و راحتی...آروم نمیشم عذاب میکشم، اگه نبود این نعمت راحتی داشت پس چرا دل من آشوبه؟؟؟ دلم میخاد بوی تن بچه امو استشمام کنم،دلم میخاد بغلش کنم و لبهامو ساعتها روی گونه ی نرمش بذارم، دلم میخاد لحظه هام پر بشه از دغدغه ی شستن شلوار کوچولوی نی نیم😍، دلم پر میکشه واسه بازی نی نیم با بابای مهربونش، واسه اولین روز مدرسه اش، واسه قد کشیدنش، واسه کت و شلوار دامادیش و لباس سفید عروسیش، من هر روز با دنیایی که تو در واقعیت داری در رویاهام زندگی میکنم، ...لحظه هایی که برای تو گذراست برای من آرزوست...پس برام دعا کن تا خدا اگه مصلحت میدونه یه کوچولوی سالم بزاره تو دلم🤗👨‍👩‍👧💔❤

1399/09/13

|

16:36

01234567890

عضویت: 1397/06/13

تعداد پست: 386

خودشم مشکل داره اسپرمش ۱ هست ما انکان بارداریمون خیلی کمه

من خواهرمو جواب کرده بودن شوهرشم مشکل داشت رفت پیش دکتر پاکروش امکان نداره مشکلتو حل نکنه بزن سایت آدرسشومیاره

1399/09/13

|

16:37