شوهرم یه دوستی داره که داره به زنش خیانت میکنه بایکی ۱۰ سال بزرگتر از خودش که شوهر داره همشم دورو بر شوهر منه یبار زنه اومد سمت ما من محل سگ بهش ندادم حیوون عوضی حالا زن اول اون مرده خودکشی کرده شوهر من میگه برم بیمارستان رفیقمه بابا من نمیخوام بااینا در ارتباط باشه دوس ندارم عوضین حیوونن خونه خراب کنن مزتیکه عوضی به شوهرم گفته به زنت رو نده بخدا پیش بره میرم به بابام میگم بره پدر پسررو دراره دیگه خسته شدم