دوستان از بچگی پدرم هیز بود سعی میکرد دست و پاشو به من نزدیک کنه به همه جای بدنم نگاه میکنه سرسفره پامیشه راه میره شده انگشت پاش بخوره به من بارها واضح بهش گفتم یه مدت میترسه باز تکرار میکنه از بچه گی لباس گشاد میپوشیدم دولا بودم جایی معلوم نشه الانم خمیده هستم شوهر دارم بچه دارم کثافت دیشب با آرنج زد به سین..مرتیکه ۷۰ سالشه ازش،متاسفانه متنفرم توی یه آپارتمان زندگی میکنیم مادر بیخیلالی داشتم دنبال خواهراش بود دلم میخواد کار دیشبشو به روش بیارم بفهمه حداقل چند وقتی هیز بازی در نیاره،از خودمم متنفرم
بارها بهش گفتم کم رفت و آمد داریم ولی باز کرم میریزه
این بار بنظرم پاشو بزن تو گوشش من باشم یه ثانیه هم تحمل نمیکنم اصلا نرو خونش کلا
مامان کارِن و هاکان❤❤اول ازهمه بگم اینجا یه جای عمومیه وقتی تاپیکی میزنی میام نظرمیدم اون نظر منه من نه تورو دیدم نه میشناسم نه توشرایطتم پس فقط نظرمو میگم اگه نظرم برات خوب نبود معذرت میخوام ولی حوصله این حرفای خاله زنک رو ندارم 👈قضاوت کردی👈دلم شکست👈حلالت نمیکنم اگه هم میخوای اینارو بگی ریپلای نزن مرسی❤
هر گو*هی خوردی باز کنارت راه اومدم..رسوندیمون جایی ک جایی رامون ندن..ته دلم خالی بود،ته دلت صابون زدم...رو فرمکه اومدی کشیدی آروم آروم عقب..غریبه کردی خودتو هفتا رنگ شدی...سیگار دیدم دستت سیگار کشیدم که ترک کنی🚬گفتم رفیقمی واست ترمزم برید ..خودمو زده بودم به خاب مشکل ا تو نی..نه توام یکی مث همه که ا این رو اون رو میشه پلکک میزنه...اصن نفهمیدم رفت جلد کی تنت ..انقد بریدم ازت ک دیگه کش نمیدمش...نمیارزید به این همه پایین و بالا به اینکه ببازم این بازیو باهات، قدمات دیگه نیست سایز پام،حیف عوض شدیو نیس اینه بات،هرجا هستی خوش باشی داداش،با هرکی تو رگیته جفت باشی باهاش،ما که همیشه دعامون خیره ،یه معرفتی داریم که نی تف مالی بالاش...🤘🏻🌵☺️ به خودمم حال نمیده هر عقب مونده ای روم فاز بگیره..