یه همسایه معتاد داشتیم از شب تا نزدیکیا صبح داشت پارکینگ می شست پسره شوهرم بهش گفت مهدی جان چیکار میکنی بسه دیگه میگفت من از سازمان آب اومدم اینجا باید مشکلش حل بشه 🤣🤣🤣🤣بعد شوهرم بهش گفت حالا یه خورده استراحت کن فردا بقیش رو انجام بده میگفت نه مردم گناه دارن من باید مشکلات رو حل کنم 😅😅😅😅😅😅