سلام دوستان
امیدوارم حالتون خوب باشه
من حدود چند ماهی هست که کنارتون هستم، کاربر خاموش بودم
اما امروز برای اولین بار خواستم بنویسم
بچه ها من ۱۹ سالمه و پسری که دوسش دارم ۲۱ سالشه
ما ۴ ساله باهمیم و قصدمون واقعا ازدواجه
اما یه مشکلی هست
اونم در آمدشه
پسر خیلی خوبیه ، نماز خونه، خیییییلی هم کاریه،خانوادشم خیلی خوبن ، مامانش واقعا خیلی خانم خوبیه
نامردم مکانیکی بلده ، البته مغازه نداره خودش اما جاهای مختلف کار میکنه ، الانم بخاطرم رفته خدمت، چون گفتم تا نری خدمت باهات ازدواج نمیکنم
خیلی عاشقمه و همیشه میبینم داره تلاش میکنه که لبخند رو لبام باشه ، گاه و بیگاه برام کادو میخره و میگه میخوام لبخندتو ببینم
ما خیلی عاشق همیم و از هیچ نظر مشکلی نداریم باهم
فقط تنها ترسم در آمدشه ، از طرفی عاشقشم از طرف دیگه میترسم بعدا تو زندگی پشیمون بشم
اخه من خواستگارای خوبی داشتم
مهندس بساز و بفروش ، بانکی ، طلافروش و ....
اما عاشق این بودم
الان بعضیا بهم میگن عاشقی سرت داغه، فردا بری تو زندگی میفهمی چه اشتباهی کردی
اگه بی پولی بکشی عاشقی از سرت میپره
بنظرتون چیکار کنم ؟؟
خیلی ناراحتم لطفا راهکار بدید
منم جای خواهر کوچیکتون😔