شنگولو منگولو حبه انگور اپیزود پنجم سیندرلا😂💙

گرگه که از شدت ای کیو اینا کف بر شده بود دستشو کشید کنارو گفت ....ساچ و واوووو اینا چه عقل بزی دارن بزمغزا  🙄🙄🙄

شنگولو منگولو حبه انگور که داشتن صدای گرگه رو میشنیدن حسابی بهش خندیدن که یهو حبه انگور که دوباره زیاد اب انگور خورده بود زری پراند ...

ما داریم از پنحره در خونه میبینیمت  ....🤤

شنگولو 🤦🏼‍♀️منگول🤦🏻‍♀️ دوتا پس گردنی مهمون حبه انگور کردن اما دیگه فایده نداشت چون گرگ بدجنس قصه مااا وارد کلبه بزپری خانوم شده بود ...شنگولو منگولو حبه انگور قبل حمله اقا گرگه خیلی محترمانه باهم دست دادنو خداحافظی کردن ...

شنگول...

خب منگول و حبه انگور برادر و خواهر بز من خواستم بگم خوبی دیدین حلال کنین بدی دیدین هم به درک خب حقتون بوده...ما رفتیم😊🤲🙄😂

منگول...

مرسی شنگول جان حلالت میکنم ولی حبه انگور کثافط بخاطر اینکه اسم خوشگلمو بخاطر تو از دست دادمو منگل شدم حلالت نمیکنم ...خداسعدی همگی😊🤲😑😂

حبه انگور هم که بیخیال جهانیان بود برگشتو رو به اقا گرگه گفت ...

تو پلنگ منی🐆 ...منو چنگ میزنی🐾...تو شکارو دلبری👄 ...بابا تو خیلی خفنی💫...من شکار توام🦄 ...تحت فشار توعم 🤐...چتو مت شدم الان قفل چشای توعم🙄...بیقراروم....

هنوز حبه انگور شعرشو تموم نکرده بود که اقا گرگه یه لقمه چپش کرد (-وا حبه انگور؟لقمه چپ؟ +نه پس من در لقمه راست )😂💙

خلاصه منگولم اومد در بره که اقا گرگه اونم خوردو یکم نوشابه هم از در یخچال برداشتو خوردو رفت ...ولی اقا گدگه یادش رفت که شنگولم بخوره...ببخشید یادش رفت که شنگول هم بوده ...اما شنگول زرنگ بودو سریع رفته بودو زیر میز قایم شده بود 🙂

وقتی مطمعن شد گرگ کثافط اشغال عوضی نفهم بی خانواده رفته 🙄🤲😂💙

از زیر میز اومد بیرونو با لبخند ملیح معروف پستچی به افق خیره شد..🙂🤲🏻💙👌🏻

خدایا شکرت که دیگه نه منگولی هست نه حبه انگوری فقط منمو مامان بزپری جونم ...🙄💙🤲😂

داشت همینشکلی سجده شکر بجا میاورد که یهو دید عه مامان بزپری

با بز زنگوله پا داره اونور چمنزار میگه و میخنده و بع بع میکنه و کارای بع بعی 🙄🤐🤦🏻‍♀️😂😂

پس شنگول با خودش گفت...

بیا ننمونم رفت با این بز زنگی ما تنها موندیم ..برم تا منگولو حبه انگور هضم نشدن این مامان بز پری درشون بیاره لااقل تنها نمونم 🙄💙😐

پس بدو بدو رفت بیرون اونور چمنزار و جیغو داد و بععع راه انداخت که های گرگ اومد خواهرمو برد برادرمو برد (البته یجوری به در گفت که دیوار بشنوه )🙄😂👌🏻💙

مامان بزپری که مشغول بع بع کردن بود زد پس کله بز زنگوله پا و گفت ....

خجالت بکش بخاطر تو گرگ اومد بچه هامو برد نالا ولم کن تا برم حساب این گرگو بیارم سر جاش حالا اون کلاشینکفو بده من ...😑😎🙄🤦🏻‍♀️💙😂

اقای بز زنگولع پا کلاشینکف رو داد به مامان بزپری و که مامان بزپری سریع دویید رفت پیش تک بچه پرروعه باقی موندش و گفت ...

ننه دورت بگرده گرگه کجاس؟

شنگولم که بیان زبان داشت سریع گفت

یه بز دزد دو بز دزدید بز دزد دو بز دزدید  🙂💙🙄😂

مامان بزپری سریع رد گرگو گرفتو رفت سراغش ولی گرگه رو دید که تو راه افتاده و بدجور دلم دلم میکنه ...🙄💙🤲🏻🙂😂

بزپری میره بالا سر اقا گرگه و اروم میگه ...

هی گرگه از بچگی ارزو داشتم زاییدن یک مردو ببینم حالا که بچه هام تو شکمتن ...بقیشو نمیگم خودت میدوتی حالا میخوای طبیعی باشه یا سزارین؟🙂🤲🏻🤦🏻‍♀️😂💙

اقا گرگه که به گریه افتاده بود گفت ....

غلط کردممممم😭😭😭

اما دیگه دیر شده بود مامان بز پری با کلاشینکف یه تیر خالی کرد تو مغز اقا گرگه به محض مردن اقا گرگه مامان بزپری اقا گرگه رو به دو

قسمت مساوی و اورجینال تقسیم کرد و شنگولو حبه انگورو از تو شکم  اون در اورد خدارو شکر ازون روز به بعد شنگول کمتر تو سایت میچرخه ...منگول کمتر از قبل حرف میزنه و حبه انگور دیگه اب انگور نمیخوره و مامان بز پری هم با اقا بز زنگوله پا ازدواج کرده و حالا یه توله بز دیگه هم تو راهه و قراره اسم اون توله بزشون رو 《بزرگگ (ترکیب بز و گرگ😂😂😂)》 بذارن تا دفعه بعدی اگه خواستن ازون کارای بع بعی انجام بدن یادشون بیاد که بز رو گرگ میبره ...پایانننننننن🙂👌🏻😂😂😂💙

خوشحالم که خوشت اومده داستانای قبلرو میتونی تو تاپیکای قبل بخونی 😂😂😂💙💙💙

@نیکی0    

@مهربونم۰    

@nafasبلای۲    

گمشین بیاین اینور🙄😤😂😂😂😂

چون باید بخونی😂😂😂😂😂💙

مرسیتم عشقم😍😂😂💙