حالا سختی های خود زایمان به کنار بااون بیمارستان مزخرف،بعدش ی هفته اومدم خونه ی بابام اینا،بابام ب بچه وابسته شده بود و نمیذاشت نزدیکش بشم!میبرد بچه رو میذاشت روی مبل و نمیاورد پیش من ،میگفت اینجا جاش بهتره🙄منم از درد بخیه ها نمیتونستم پاشم،حتی نمیتونستم شیرش بدم😭تو د اون روزا سخت گذشته ک افسردگی گرفتم😰نمیدونم چطور فراموش کنم
من دوسال بچه دار نمیشدم،یه روش رفتم که یک و نیم ماهه جواب داد_توسل به حضرت زهرا و امام زمان ع_روش امام باقر ع👈امام باقر (ع) فرمودند: در هر صبح و عصر هفتاد مرتبه ( سبحان الله) ، ده مرتبه (استغفرالله) ، دوباره نه مرتبه (سبحان الله) سپس یکبار استغفرالله بجا بیاور و این آیات را بخوان: اسْتَغْفِرُواْ رَبَّكُمْ إِنَّهُ كاَنَ غَفَّارًا يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكمُ مِّدْرَارًا وَ يُمْدِدْكمُ بِأَمْوَالٍ وَ بَنِينَ وَ يجَعَل لَّكمُْ جَنَّاتٍ وَ يجَعَل لَّكمُْ أَنهْارًا_ صد استغفرالله بعد از نماز صبح و صد استغفرالله بعد از نماز عشا_نذر به روح شهید سلیمانی_خوردن دمنوش گل محمدی برای کاهش استرس_نماز اول وقت و دل بردیدن از غیرخدا
یه بیداری دقیقا عین یه کابوس،مثل گشتن تو تاریکی و بی فانوس،میچرخم تو حباب انتظار تو،مثل ماهی و تنگ و وهم اقیانوس....زندگیم سوخت ...جسد آرزوهام مونده روی دستم...خوشبحالت زندگی کردی💔ولی من نه نتونستم😔
کی بود تاریخش از اول تا ۱۵ آذر میتونی ۹/۹بگیری شناسنامشو
آبان
من دوسال بچه دار نمیشدم،یه روش رفتم که یک و نیم ماهه جواب داد_توسل به حضرت زهرا و امام زمان ع_روش امام باقر ع👈امام باقر (ع) فرمودند: در هر صبح و عصر هفتاد مرتبه ( سبحان الله) ، ده مرتبه (استغفرالله) ، دوباره نه مرتبه (سبحان الله) سپس یکبار استغفرالله بجا بیاور و این آیات را بخوان: اسْتَغْفِرُواْ رَبَّكُمْ إِنَّهُ كاَنَ غَفَّارًا يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكمُ مِّدْرَارًا وَ يُمْدِدْكمُ بِأَمْوَالٍ وَ بَنِينَ وَ يجَعَل لَّكمُْ جَنَّاتٍ وَ يجَعَل لَّكمُْ أَنهْارًا_ صد استغفرالله بعد از نماز صبح و صد استغفرالله بعد از نماز عشا_نذر به روح شهید سلیمانی_خوردن دمنوش گل محمدی برای کاهش استرس_نماز اول وقت و دل بردیدن از غیرخدا
یه بیداری دقیقا عین یه کابوس،مثل گشتن تو تاریکی و بی فانوس،میچرخم تو حباب انتظار تو،مثل ماهی و تنگ و وهم اقیانوس....زندگیم سوخت ...جسد آرزوهام مونده روی دستم...خوشبحالت زندگی کردی💔ولی من نه نتونستم😔
من تا ده روز بعد زایمانم بستری بودم تو بیمارستان 🤦♀️🥴 منم خیلی سختی کشیدم واسه زایمانم 🥴🥴 درک ...
وتقعا بدترین قسمتش این بود ک نمیذاشتن بچم نزدیکم باشه،یا مثلا بزور بغلش میکردمو داداشم میومد میگرفت أزم😕
من دوسال بچه دار نمیشدم،یه روش رفتم که یک و نیم ماهه جواب داد_توسل به حضرت زهرا و امام زمان ع_روش امام باقر ع👈امام باقر (ع) فرمودند: در هر صبح و عصر هفتاد مرتبه ( سبحان الله) ، ده مرتبه (استغفرالله) ، دوباره نه مرتبه (سبحان الله) سپس یکبار استغفرالله بجا بیاور و این آیات را بخوان: اسْتَغْفِرُواْ رَبَّكُمْ إِنَّهُ كاَنَ غَفَّارًا يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكمُ مِّدْرَارًا وَ يُمْدِدْكمُ بِأَمْوَالٍ وَ بَنِينَ وَ يجَعَل لَّكمُْ جَنَّاتٍ وَ يجَعَل لَّكمُْ أَنهْارًا_ صد استغفرالله بعد از نماز صبح و صد استغفرالله بعد از نماز عشا_نذر به روح شهید سلیمانی_خوردن دمنوش گل محمدی برای کاهش استرس_نماز اول وقت و دل بردیدن از غیرخدا
من دوسال بچه دار نمیشدم،یه روش رفتم که یک و نیم ماهه جواب داد_توسل به حضرت زهرا و امام زمان ع_روش امام باقر ع👈امام باقر (ع) فرمودند: در هر صبح و عصر هفتاد مرتبه ( سبحان الله) ، ده مرتبه (استغفرالله) ، دوباره نه مرتبه (سبحان الله) سپس یکبار استغفرالله بجا بیاور و این آیات را بخوان: اسْتَغْفِرُواْ رَبَّكُمْ إِنَّهُ كاَنَ غَفَّارًا يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكمُ مِّدْرَارًا وَ يُمْدِدْكمُ بِأَمْوَالٍ وَ بَنِينَ وَ يجَعَل لَّكمُْ جَنَّاتٍ وَ يجَعَل لَّكمُْ أَنهْارًا_ صد استغفرالله بعد از نماز صبح و صد استغفرالله بعد از نماز عشا_نذر به روح شهید سلیمانی_خوردن دمنوش گل محمدی برای کاهش استرس_نماز اول وقت و دل بردیدن از غیرخدا
وای منویادزایمان اول خودم انداختی خیلی بدبودجداازاینکه از6صبح تا11شب دردکشیدم بعدش چون رحم بازنمیشدبخیه خیلی خوردم اصلانمیتونستم راه برم تمام لگنم دردمیکردبعد13روزهم جای بخیه هاعفونت شدیدی کردطوری که وقتی بچه گریه میکردکه شیرش بدم من ازشدت درداینکه بایدمینشستم شیربدم زجه میزدم هیچوقت هیچوقت یادم نمیره 20روزکشیدتازه یکم بهترشدم ولی خداروشکرزایمان دومم زمین تاآسمون فرق داشت
نه ...سر دختریم از صبح تا ۷ شب درد کشیدم ماماها نفهمیدن سر بچه کج شده فقط دهانه رحم چک میکردن که میگفتن خوب الان به دنیا میاد تا دکتر اومد سریع اتاق عمل منم فقط از شدت درد که از صبح کشیده بودم جیغ میزدم و بیحال .خداروشکر دختریم به دنیا اومد ولی خودم بدنم یخ کرده بود و همه نامید از زنده موندنم .که گذشت و بعد یه هفته گفتم ولیمه بدیم بابام هی گفت تو زایمان کردی بزار بعدا گفتم نه حالم خوب رفتیم .رفتن همانا و بخیه باز شدن همانا .بعدم رفتم دکتر گفت بستری تا چک بشی منم از ترس دوری بچه زدم زیر گریه با همان چشمان اشک دهتا پله افتادم کامل بخیه ها باز شد .دیگه یه هفته بستری .هر ۴ ساعت شستشو شکم و دردهایی که خیییلی غیر قابل تحمل بود ...از الان استرس زایمان دارم