آبجیم همیشه بچشو میاورد پیش مامانم میزاشت جوری مراقبش بود و اهمیت میداد بهش ک بعد که میومدن دنبالش نمیرفت اصلا
بعدا که رفتن یه شهر دیکه وقتی میومدن شهر ما خاهرزادم پیش ما می موند و خاهرم میرفت بیرون فقط یه بار حواصمون نبود ک با یکی از بچه های همسایه داشت بازی میکرد هولش داد خورد زمین و خاهرم واکنش خاصی نداشت چون بچه میخوره زمین بزرگ میشن یادشون میره شما هم زیاد سخت نگیر عزیزم شاید اون روز حال مادرتون خوب نبوده نتونسته مواظبت کنه گلم