نمی دونم باهاش چی کار کنم
کارهاش همش رفته رو مخم
دستشوییشو دیر میگه همش یه کم لباسش خیسه، قبل خواب باید به زور و گریه ببرمش دستشویی که شب جاشو خیس نکنه
با زبون میگم انگار نه انگار دعوا می کنم بدتر میشه
همه چیزشو از دستش برداشتم شیش تا سوراخ قایم کردم از بس میریزه و می پاشه
مدام میره از کمد لباس مهمونی هاشو درمیاره میریزه رو زمین با جوراب شلواری می پوشه
دیگه موندم اونهارو کجا قایم کنم