توی تمام زندگی
چیکار کنم یکی بیاد منو کنترل کنه تا خودمو بدبخت تر نکردم
یچه ها اون موقع ک دانشگاه میرفتم خب میرفتم با این اکیپ های دختر و پسر ها جو باحالی بود اما من حوگیر بودم از تک تکشون جوگیر تر حتی حاضر شدم لب ب دخانیات بزنم بعد فک کنید چ تصوری در مورد من پیش اومد
ی مدت چادری بودم ول کردم ا بی حجاب شدم دوباره با حجاب شدم از این جوگیر ها اما دوباره ول کردم الان مسخره ی همه شدم نمیدونم چمه
باید زبان بخونم تنبلی میکنم
با هر عوضی بی سر و پایی دوست میشم با کسایی ک بگم منو میکشین
ب خدا ی بار ی روانشناس گفت تو اصلا سطح خانوادت رو نمیدونی تو چهل سالگی مشغول سطح پایین ترین کارها میشی گفت اینده خوبی برات متصور نیستم به خدا میترسم
امروز یادتونه عکس گذاشتم تک و تنها رفتم تو ی پارک تاریک نشستم ک کسی نبود فک نکردم ک یکی میاد منو میدرده معتادی جیزی هس دقیقا سر لخت اونجا نشسته بودم ب خدا نمیدونم فازم چی بود اما الآن میترسم میدونم با این کارهام ی بلایی سرم میارم
من ی بی عقلم ب خدا ک کسینمیاد، جمعم کنه این قد کارهای عحیب غریب کردم ک خجالت میشکم بگم
این کاربری رو هم امشب میترکونم خجالت میکشم