از اونجایی شروع میشه که برای هدیه شب چله همسرم انواع چیزایی که میشه آورد رو تحلیل کردیم و نتیجه گرفتیم که دوتا بخاری برقی بگیره. از اونجایی که مادرشوهر فوق حسود و چندشی دارم و هرکاری شوهرم برای من میکنه باید برای اونم بکنه.اونم گفتش برای اونام بخریم 😑من مثلا سرشوهرمو چرخوندم که نخره. وقتی خریدیم شوهر ساده من اومد مثلا تست کنه. و مادرشوهر صاحب شده و برای خودشون گرفت. به همسرم میگم ما خودمون همون اول گفتیم که برای خودمون خریدیم دوتا رو و فقط برای تست داریم میزنیم به برق الان چرا خجالت میکشی و بهانه میاری؟
بهتون بگم مادرشوهرم از مااادرشوهرای فوق بد و بدجنس معروف هست و من با اینکه همش باهاش مهربونی میکنم کمک دستشم و مثل مادر خودم میبینمش اون باز به کاراش ادامه میده و واقعاصبرم لبریز شده از دستش.
منم از لجبازی گفتم اون بخاری و دیگ نمیخام و باید یدونه بزرگشم برام بخره(که کای باعث بحث و دعوا بینمون شد) الان طفلی شیفت خودشو میره اضافه کاری هم میکنه باز اون دوساعت وقت استراحتشم میره مشاوره املاک .همین یکی دوتا نیی خیلی عذابم میده و بگم تمام خرج خانوادشو میده همه خرجای اضافی و غیرههه...... و ب من و خودش همش فشار میاره مامانم ک تیکه میندازه خودشو میزنه ب اون راه و منم میگه هیچی نگم بدتر میشه. نمیدونم چکار کنم آخه خیلی چیزای دیگم هست که تو این تاپیک جا نمشه
چکار ر کنم بخدا صبرم لبریز شده زندگیم بهم ریخته از دست مادر شوهر و خانوادش کلش مشاوره هم که رفتیم فقط من حرف زدم کل تایمو ی وقت دیگ داده برای 25
یکم حرف بزنیم حالم خوب شه😔😔😔😔😔😭😭😭😭😭