کجاست اون همه قوی بودن؟🙂🙂

کلا من ادمی بودم که از بچگی سریع خودمو با هرچیزی تطبیق میدادم

همیشه رفتنای کسایی که دوسشون داشتمو جلوی چشام دیدم ولی سریع خودمو اوکی میکردم طوریکه انگار اون اتفاق اصلا نیفتاده

رفتن مامانمو دیدم

رفتن بابام

رفتن خانوادم

که تنهام گذاشتن

مهم نیست برگشتن یا نه

مهم اینه من رفتناشونو دیدم تو کل عمرم

ولی بازم هر دفعه بعد از چندروز جوری رفتار کردم انگار نه انگار که اتفاقی افتاده

تا مرز ازدواج رفتم با کسی که عاشقم بود و فکرشو میکردم از هرکسی ضربه بخورم جز اون

ولی در اخر اونم بهم ضربه زد...

ولی بازم به زندگیم ادامه دادم

حالا تازه اصل داستان شروع میشه

(من کلا مدلم اینجوریه که خیلی سخت از کسی خوشم میاد و میتونم دوسش داشته باشم خیلییییی سخت)

یه اقایی وارد زندگیم شد به عنوان ^^دوست^^

ما خیلی باهم دیگه صحبت میکردیم و تقریبا هرشب باهم دیگه بودیم

راه میرفتیم حرف میزدیم

چون زندگیامون خیلی شبیه به هم بود

کلا دوتا دوست خیلی خوب بودیم واسه هم

یک ماه همینجوری گذشت

بک ماهی که ما هرشب با هم بودیم پارکارو فتح میکردیم😂

بعد این یک ماه به روشه خودش بهم فهموند ازم خوشش میاد و میخواد باهام باشه

منم چون خیلی دوسش داشتم قبول کردم

و واسه خودمم عجیب بود مگه میشه تو یک ماه انقدر یه نفرو دوست داشت یه حسه خیلی جدید بود واسم خیلی متفاوت

چون خیلی شبیه من بود

متفاوت بود

عاشق کارش بودم

رسما میتونم بگم عاشق همه چیش شده بودم

همچنان ما هر شب باهم دیگه بودیم

من اونو به اطرافیانم معرفی کردم

اونم همینطور

بعد از مدت ها تو زندگیم حس میکردم آدمم

فکر میکردم با وجود اون زندگی چقدر خوبه

صبحا یه دلیل واسه بیدار شدن داشتم

بعد یک ماه تو بهترین شرایط ممکن یهو غیبش زد

آنلاین میشد ولی پیامای منو سین نمیکرد

زنگ میزدم جواب نمیداد

از اطرافیانش میپرسیدم میگفتن حالش خوبه

پیگیرش بودم

منتظرش بودم

هنوز که هنوزه منتظرشم بازم

ولی رابطه ی دو ماهم باهاش تموم شد

ولی واسم عجیبه دو ماه از این قضیه میگذره و من هنوز درگیرشم

هنوز ناراحتم، هنوز مننظر زنگشم، واسش گریه میکنم، میخوام که برگرده، دعا میکنم

منی که انقدر سریع کنار میومدم

چرا نتونستم با این یکی موضوع کنار بیام؟

چرا نتونستم فراموش کنم

من از سر ازدواج برگشتم یه رابطه ی دو ساله

من رفتن عزیز ترین ادمامو دیدم

چرا سره این یکی نتونستم؟

هیچ وقت اینجوری نبودم هیچ وقت 

هنوز نمیفهمم فازش چی بود واقعا 

بیشتر از چیزی که فکرشو کنی واسم مهم بودن

وابستگیه شدید داشتم بهشون 

ولی همیشه پیش خودم گفتم اوکی اونام میخوان برن پی زندگیشون دیگه اشکال نداره و خودمو قانع میکردم