یاد خودم افتادم ماه های نامزدیمون سربازی بود چقدر سخت بود برام اخرا منتظر بودم بیاد عقد کنیم یهو گفتن اضافا خدمت خورده یه ماه🤣🤣🤣دست اخرم وقتی اومد لباسهاشو دزدیده بودن تو پایگاه شون چقدر دلم براس میسوخت دو شب بعد اومدنش عقد کردیم بعد اینکا اومد یه ست ساعتم گرفته بود