خب هم بازی هامم پسر بودنتو فامیل دختر نداریم
منم دزد و پلیس و گرگم ب هوا و گنج بازی میکردم
رهبرشونم خودم بودم
الانم لباسام پسرونن مامانمم حرص میخوره
ی بار ازمدرسه اومده بودم کلید نداشتم هرچی زنگ زدم کسی باز نکرد 14سالم بود، میخاستم از در برم بالا میترسیدم کسی ببینه زشت بشع هی موندم کسی رد نشد رفتم بالا همین ک رسیدم بالای در 4 5 تا موتوری رد شد😂🤦♀️ اینم شانس من بعدم من برگشتم پایین
ترسناک 😈ی بار تو 8سالگی داشتم داداش 5سالمو خفه میکردم گلوشو گرفته بودم
سیاه شده بود رگای گردنش زده بود بیرون
بابام اومد دستامو واکرد
ووووییییی چرا اینقد محکم داشتی خفش میکردی ک داشته میمیردههههه دلت نسوخت واسش فک نکردی میمیره یا دردش میاد؟؟ 😟
داداش منم از بچگی گردنمو فشار میداد اما سریع دستشو برمیداشت
الانم همینطوره همش شوخی شوخی گردنم فشار میده
خخخ
خودم یادمه چون رگای گردنش زده بود بیرون سبز شده بود
بابام اومد دستامو وا کرد وگرنه الان مرده بود
بابام هیچوقت واسه کسی تعریف نکرد چون اگه ب مامانم گفته بود مطمعنن الان ب عنوان قاتل تو فامیل میشناختنم
برا داداشمم تعریف کردم اما هیچی یادش نمونده
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
