من نمیتونم عاشق بشم😐
میتونم یکی رو دوسش داشته باشم اما نه زیاد.یعنی اگه بهم بگن اینی ک دوسش داری رو بزار کنار خیلی راحت میتونم اینکارو بکنم حتی میدونم ممکنه دلم خیلی تنگش بشه اما به راحتی اینکارو میکنم و ازش میگزرم😐
نمیفهمم چمه؟از خودم میترسم.بعضیا بهم میگن تو هیچی برات مهم نیس سنگدلی. اما گاهی ک دلم تنگ میشه و اشک هام میریزه پس چی؟اگه سنگ دل بودم اینا پیش میومد؟
نمیخوام عوض بشم الانمو دوس دارم خیلی کم ناراحت میشم دلمکمتر میگیره اما میترسم از اینکه انقد راحت قید ادمارومیزنم و هیچی برام مهم نیس 😰😐
بهممیگن تو مغروری تو خودخواهی. اما منم حس دارم ولی دست خودم نیس همه چی .با این اخلاقام خیلی منو خواستن شدید چرا اینطوریه پس؟
من باید باخودم چیکار کنم؟انقد ادم های متفاوت دیدم ک دیگه حرفای هیشکی باورم نمیشه نقش بازی میکنم ک باور کردم اما ته دلم خندم میگیره.میدونم ک نیس .میترسم از فردا و ازدواج ک نتونم باورش کنم یا راحت قیدش بزنم 😔
نمیدونم چیشد ک اینطوری شدم اما یادمه یه روزی برا ادما خیلی گریه کردم و التماس کردمشون و اونا منو له کردن و چه شب ها اشک ریختم و آرزوی مرگ کردم.بضی وقتا همون آدما برا یه لحظه بودن با من کلی برنامه میچینن. چه دنیای عجیبی