2733
2739
عنوان

من اومدم با اتفاقات9/7

830 بازدید | 52 پست

دیروز که جمعه بود قرار بود بریم بیرون 

بابام هم خونه بود گیر نمیده ولی اگر زیاد بری بیرون میگه هر روز بیرونی یا اینکه میری به بهونه های مختلف زنگ میزنه در کل استرس وارد میکنه😣

بابام گوشیش سوخته بود سیمکارتش تو گوشی من بود دوستش پیام داد بیا روستا پیش ما 

من پیام دادم به دوستش که یه ساعت دیگ راه میوفتم

بعد به بابام گفتم به محمد پیام داد که بیا اینجا بهش گفتم یه ساعت دیگ میری😆یجورایی مجبورش کردم که بره که من برم پیش عشقم😄😄😄

بابام از خونه زد بیرون من پریدم حموم .حموم کردم اومدم بیرون سریع اماده شدم وقت نکردم  خط چشم اینا بکشم یه رژ زرشکی زدم

زنگ زد گفت اگر زنجیرداری بیار لازم دارم 

رفتم سر کشو زیور الاتم چندتا گردنبند و دستبند برداشتم 

گشنم بود یه چیبس بردم با خودم یه مشت گردو ربختم تو کیفم(هنوز بعد از این مدت میرم باهاش بیرون روم نمیشه بگم گشنمه☺ خربارم که میفهمه کلی ناراحت میشه که مگه ما تعارف داریم)

رفتم سرکوچه 

بابام یهو اومد نگو رفته بوده گوشی از یکی بگیره چند روز دستش باشه 

منو سرکوچه دید😂😂 خیلی حس بدی بود 

رفتم جلو کارتم ک توماشین بود بهم داد بعد ساکت وایستاده بودم نگاه میکردم به صفحه گوشیه خاموش انگار منتظر بودم بپرسه کجا میری یهو به خودم اومدم گفتم من برم خدافظ😂😂😂

منم رفتم سرقرار پیش عشقم بعد 

منو سرکوچه پیاده کرددددد

اومدم اینو که برم تو کوچه اصلی دیدم مامانم داره میاد دنبالم 

گفته بودم دارم میرم کلاس کلاسم نزدیک بود 

بعدگفت چراازاینور اومدیی توازانور باید میومدیی

داشتم سکته میکردم 

خبلیییییی حس بدی بود

تمام عمرخندیدم به این عاشق به آن عاشق چنان عشقی سرم آمد که من دیگر نمیخندم

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

بعد رفتم پیشش پیاده شده بود تو صندوق عقب داش نگاه میکرد نمیدونم چیکار میکرد سلام دادم در صندوق عقبو بست گفت سلام خانم خانماااا

گفتم بشین بریم  که بابام اینجاس😂 

راه افتادیم رفتیم 

یکم حرف زدیم خندیدیم 

رفتیم تو پارکینگ داش با زنجیر دستبندام وسایل ماشینو که از جلو ماشین اویزون میکنن درست میکرد 

طول کشید چند دیقه خودم رفتم بغلش وسایلو پرت کرد رو داشبورد بغلم کرد بوسم کرد😍😍😍گفتم واقعا بوس همه پسرا انقدر به عشقشون میچسبه گفت اینو نمیدونم ولی مطمئنم گازای هیچ دختری مثل تو درداور نیس 😂گفت سه برابره دندونات رو بازوهام جای دندون هس 

بعد گفت بابام دیده بود میگفت گاز گازت کردن😂

2731

از سرما متنفره برعکس من دقیقا 

کلا همچیمون برعکسه همیشه ولی اون کوتاه میاد 😄

گفت بریم راه بریم میدونستم بخاطر من میگه گفتم نه😂رفتیم دور زدیم پسر داییشو دیدیم که باهاش صحبت نمیکنه دیگ پسرداییش مارو دید لبخندشو قورت داد 

گفت الان ببین پسرداییم که میدونه ما پشت سرشیم چیکارا میکنه ک بگه بدونه من خوشه 

ادا در میورد رو موتور 😐

دوستشو بوس میکرد بغل میکرد😐

 بلند میشد وایمیستاد رو موتور 😐

خلاصه که از یه جایی ب بعد راهمون جدا شد


بهش گفتم چرا منو نمیبری راه بریم؟؟؟

رفت سمت دریاچه که راه بریم 

ولی معلوم بود از جملم ترش کرده هی گفتم چیه چیشد نمیگفت

رفتیم رسیدیم پنج دیقه راه رفتیم در سکوت خییییلی سرد بود خودم پشیمون شدم 

گفت بشین اینجا برم سیگار بیارم 

گفتم ن بریم سرده منم سردم شد چند قدم رفتیم اروم ولی با تحکم گفت بشین برم سیگار بیارم دیگ صدام در نیومد بدون حرف رفتم نشستم رو یه نیمکت ک نزدبکمون بود 

رفت سیگارشو اورد اومد 

سیگاری نیس مثلا تو یه ماه گذشته کلا دو نخ کشیده 

گفت سرده ن؟لب و لوچمو کج کردم  با خنده گفت حالا چرا اونجوری میکنی لب و لوچتو😂

بعد شروع کرد با خانومایی که رد میشن مسخره بازی در میورد 

یه پیرزنه  خیلی سرحالی رد شد 

گفت خانمه چه شقو رقه منظورش این بود سرحاله خانمه چهارشونه بود که خیلی صاف راه میرفت شونه هامو کاملا بدون افتادگی بود بعد هنذفری هم زده بود 

گفتم منم میتونم😂 دره کیفمو باز کردم گفت دنباله چیی گفتم هنذفری گفت حتما باید هندفری باشه تا بتونی اون مدلی راه بری؟گفت هنذفریت زیره کیف کوچیکه تو کیفته(قبلش گفت تو کیف فضولی کنم گفت فضولی کن تو کیفمو گشت بعد گفت گردو هارو ریختی پیش پولااااا؟؟؟ نمیگی مریضی هس؟خیلی مرتبه من فوق العاده شلختم گفتم کرونا سه ساعت بیشتر رو کاغذ نمیمونه این پولا یه هفتس تو خونس. گفت چقدر نامرتبه یه عالمه ته فیش بدد تو کیفم همه رو ریخت رفت و مرتب کرد کیفمو)

 بگذریم در اوردن هنذفری سخت بود دیگ بیخیال شدم

رفتم ادای خانمه رو در اوردم اومدم گفتی دیدم منم بلدم؟

میخندید فقط😂

 

بعد روش سمت من بود رو سرشم کلاه کاپشنشو گذاشته بود اونطرف رو نمیدید میگه دختر خوشگل رد شد خودت بهم بگو😂😂😂😂

بعد راجبه زنه حرف زدیم 

گفتش اون جای مادرمه یه پسره رد سد خیلی شبیه دختره بود گفت اینم جای خواهرمه😒میگفت خدایی سردش نمیشه مچ پاش بیرونه من ک دارم یه میزنم

بعد دستش تو دستای من بود 

دستامون رو پای من بود همونجوری شروع کرد مبدهاش حرف زدن گفتم چرا دوس نداشتی راه بریم 

من انقدر دوست دارم  که جای گرم و نرم ماشینو رها میکنم میگم که دوست دارم تو سرما باهات راه برم 

گفت اخه من سینوزیت دارم حدلم خیلی بعد میشه بعد من میخواستم  راه باهات برم خودت گفتی ن بعد با لحن بدی گفتی  چرا منو نمیبری راه بریمم؟؟؟


2738

همونطور ک نوازشش میکردم اروم اروم براش توضیح دادم گفتم باید همه چیزو بگی برام توضیح بدی من نمیدونشتم ک اذیت میشی  با سرما همینو قشنگ برام توضیح بده ک حتی اون پنج دیقه سکوتم نداشته باشیم بعد گفت اره مامان سکوت برای مجسمه هاس گفتم افرین پسر گلم پس از این بعد همچیو بگو به جای عصبی شدن و ناراحت شدن 

باهاش دز این مورد زیاد حرف زدم دیگ بلند شدیم اومدیم سمت ماشین 

یکمم حرف زدیم از دستم خیلی میخنده😂😂😂 جاهای ک نمیخنده میگم من تلم؟ میگ اخه حرفه خنده داری نبود ک میگم ن من هرچی گفتم تو بخند 😂گفت باشه گفتم پیش خیلی هس دوست داشتنی بود دارم خیلی  قشنگه توهم همینجوری هستی گفت ن من کنارت حس خوشبخت بودن دارم😍😄

هی میخندوندمش و هی اون میخاس قورتم بده🙆

خدافظی کردم اومدم خونه دیدم زنگ زده  زن زدم بهش گفتم جانم ؟ گفت اه بازم مثل اولا گفتی جانم گفتم چطور گفت اخه اولا زنگ میزدم همینجوری حرف بزنیم تو تا جواب میدادی بدون سلام میگفت الو جانم حتی بینا الو و جانم هم فاصله نمینداختی من ماراحت میشدم میگفتم حداقل سلام علیک کن گفتم  خب من انتظار داشتم زنگ مبزنی کارم داشته باشی چ بدونم دوسم داری میخای حرف بزنیم فقط گفت کاپشنت جا مونده گفتم بعدا بهم میدی حالا گفت دیگ نمیدم ک😂 یه کشو  هس  تو خونمون  مخصوصا توعه وسایل اونجاس یه شال هم هس اونروز بوش میکردم مامانم اومد دید گفت به به😄گفتم اون شال کهنس حاقل یه شال نو میبردی گفت هرشالی ببینم سرت  ازش  خوشم بیاد میبرمش😂

مامانم همیشه شاکیه ک از بیرون میام دوباره زنگ میزنه میگه مگ چقدر شما حرف دارید ولی حرفای ما تمومی نداره ک😂

خلاصه قطع کردیم دوباره پیام داد درس بخون تو تایم استراحتت بگو زنگ بزنم بعد تشکر کرد ازم   بابت اینکه همه مشکلاتو برو جار و جنجال حل میکنن که چتامونو میذارم ک بمونه اینجا 

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

ماسک خانگی

maha_2002 | 13 ثانیه پیش
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز