همش میاد ازگزشته میگ ک ای مااامکانات نداشتیم ما هشت تایچه رو دنیااوردیم روزه میگرفتیم ،شوهرم برام قرص ویتامین گرفته بود میگفت اینا چیه ما ک ی دونه نخوردیم ،....
شوهرم بهش میگ ک بابا گزشته مال خودتون بود فرق کرده حالا بازم همش میگه میگه زایمان کردم فرداش مهمون داشتم مثل حالاییا خودمو ننداختم ، چی بگم توجوابش ، خیلی تند نباشه چون آدم نسبتا خوبین
خودم یبار بهش گفتم عزیز شما جوونای روغن زردی بودی فرق داری بدنای حالا ضعیفن و...بازم میگه هی