حس میکنم بلد نیستم با دخترم درست رفتار کنم خانومایی که روانشناسی کودک میدونید یا بچه2سال دارید

همه اینایی که گفتی منم در حال تجربه هستم و باید بگم همه شون طبیعیه

چون من یه بچه دیگه هم دارم سر اونم این چیزا رو دیدم

فقط باید تحمل کنی و با ارامش رفتار کنی وگرنه بدتر میشه

همش عادیه

بذار گریه کنه 

محل نده ازش دور نشو بشین کنارش اما تا گریه میکنه سمتش نرو 

واسه چیزی گریه کرد اگه ندادی بهش دیگه با گریه راضی نشو به دادانش مصمم باش بذار یکم گریه کنه خووش اروم میشه

همه رفتارهاش اقتضای سنشه و طبیعیه شما هم صبورتر منتظر باش درست می شه فقط اصلا عصبانی نشو و واکنش تند نشون نده وقتی میخوای چیزی بهش ندی نگو نمیدم بلکه حواسشو پرت کن یا وقتی پشت سر کسی می خواد گریه کنه قبلش از اون محیط دورش کن خلاصه برای انجام ندادن یک کار و عکس العمل بچه ها باید حواسشونو پرت کنی والسلام

پسرمنم‌‌۲۲ماهشه‌بیشتراین‌رفتاراروداره‌باباش‌‌میخواست‌بره‌بیرون‌یاخودم‌خیلی‌گریه‌میکردولی‌الان‌خداروشکربهترشده‌گریه‌نمیکنه‌دیگه.‌کم‌کم‌خوب‌میشه‌نگران‌نباش

اگه خیلی تحمل گریه اش واست سخته صحنه رو ترک کن برو یه اتاق دیگه 

اینطوری کم کم عادت گریه کردن برای رسیدن به خواسته هاش ترک میکنه .دختر منم همینطور بود یه مدت تحمل کردم گذاشتم گریه کنه الان خ اروشکر اصلا گریه نمیکنه

خوب وقتی گریا میکنه نه ناراحت بشین وعصبی نه به خواستش عمل کنین حواسشو پرت کنین باهاش حرف بزنین بغلش کنین مثلا صورتشو بشورین یا بهش اب بدین تا ناراحتیش یادش بره ووقتی شمارو میزنه دستشو بگیرین محکم ولی هیچ عکس العملی نداشته باشین یکم ارومتر شد باهاش  خیلی مهربون باشین وبیشتر بهش توجه کنید که بدونه هروقت ارومتره شما بیشتر تحویلش میگیرن وعادتش بشه ولی تو نوقعیتهای عصبی وناراحت وموقعهایی که اشتباهی کرده  تعافل کنید  

پسر منم تقریبا ۲۲ ماهشه از وقتی کوچیک بود همش بقیه رو نیشگون میگیره

حالا مثلا منو نیشگون میگیره بهش اخم میکنم میاد جلو دستاشو میذاره جلو صورتش 

میبینه من هنوز اخم کردم میاد دستاشو میذاره صورت من و بعد یه کارایی میکنه من خندم بگیره بعد بغلم میکنه اخه من اونوقت بااین فسقلی چیکار کنم اخه بجز ابنکه بگیرم بچلونمش و کاراش یادم بره

سن دو تا سه سال وحشتناک لجبازن و رو اعصاب برو

فقطططط تحممممممل کنننن

خوب میشه

پیشگیری کن مثلا باباش بیرون میخواد بره یه اشاره به تو بده ببرش تو آشپزخونه به بهونه ی چیزی بهش بدی تا باباش رو نبینه گریه کنه

قبلناباباش‌میخواست‌بره‌بیرون‌‌همش‌نگران‌بودگریه‌نکنه‌میگفت‌یه‌جوری‌برم‌متوجه‌نشه‌ولی‌پسرم‌میفهمیدولی‌الان‌اصلااهمیت‌نمیدیم‌عادی‌میره‌ومیادپسرمم‌اصلاگریه‌نمیکنه‌تازه‌براش‌دستم‌تکون‌میده‌خدافظی‌میکنه.اگرم‌گریه‌کنه‌اهمیت‌نمیدم‌خودش‌اروم‌میشه‌بازی‌میکنه‌

خوب باهمسرت حرف بزن وعملکردتون یکسان باشه ولی زیاد بهش سخت نگیرین فقط حواسشو پرت کنید وبیشتر بعلش کنید تا ارون بشع