پدرو مادرمو به فاصله شش ماه از دست دادم

من سه تا داداش خیلی مهربون دارم که بعد مرگ پدر مادرم همه جوره من و حمایت میکنن با اینکه من ازشون بزرگترم اونها منو حمایت میکنن.مادرم تو تمام زندگیش به ما چهارتا مستقل بودن رو پای خود وایسادن سالم بودن قوی بودن یاد داد .طوری که وقتی برادر کوچیکم تو سن ۱۸ سالگی از ایران رفت الان که ۲۷ سالشه صاحب کارو زندگی و یه پسر موفقه که دارای دو مدرک دانشگاهیه .با اینکه الان پدر و مادری نداریم ولی جوری از هم حمایت میکنیم و کنار همیم که کسی نمیتونه پیوند مارو از هم ببره

پدرم اهل حرام و حلال بود .میتونست ثروت زیادی از راه نامشروع بدست بیاره اما همیشه میگفت همین که سرمو راحت میزارم روی زمین میخوابم برام کافیه من اونموقع ها زیاد منظورشو نمیفهمیدم اما حالا میفهمم .که حقیقاتا نان حلال چقدر میتونه تو زندگی انسان تاثیر بزاره

پدرم اوایل زندگیش فرد ثروتمندی بود اما بعدها ورشکست میشه .زندگیمون متوسط رو به بالا بود .هرچی میخواسیم فراهم بود .پدر و مادرم کم و کاستی برامون نزاشتن .هردوشون ادمای خوب و مهربونی بودن 

من شبیه پدرم بودم مامانم قد متوسط پوست گندمی چشمان مشکی ولی زیبا بود بعد از پنجاه سالگیشم که چشم از دنیا فرو بست هنوزم زیبا بود .همیشه به خودش میرسید هر هفته موهای رنگ کرده لباسای شیک مرتب با کلاس 

با اینکه از خانواده ثروتمندی نبود ولی جوری برای منو خودش لباس انتخاب میکرد که تو تمام مراسما و مهمونیا من همیشه تک بودم .همیشه ازم میپرسیدن لباساتو از کجا گرفتی البته زیبایی و قد و قامت من بی تاثیر نبود ولی سلیقه هم شرطه اینو همه دخترای با کلاس و خوشتیپ میدونن.بزارید از خصوصیات ظاهریم بگم

من علاوه بر اینکه اسم زیبایی دارم چهره بسیار زیبایی دارم نه اینکه بخوام از خودم تعریف کنم چون شما منو نمیشناسید و من هدفم از گفتم ظاهرم ااینکه ماجرای زندگیم به همین زیباییم مربوط میشه من قدم بلنده و هیکل توپرو بسیار قشنگی دارم موهای بلند خرمایی رنگ تا گودی کمرو که فر زیبایی داره چشمان عسلی سبز پوست بسیار سفید و صورت توپر البته بینیم بزرگه یکم  دعوام نکنید که خیلی از خودش تعریف کرد ولی بینیم چون صورتم تو پره کاملن به چهرم میاد 

اما بیشترین قسمت زیباییم مربوط به چشمانم .ببینید بچه ها اگه بخوام یه تصویر از من تو ذهنتون بسازید که چه شکلیم من دقیقان شبیه رز تایتانیکم همون موها منتها چشمان سبز عسلی ولی توپر تر .خیلیا که منو برای بار اول میدین دقیقان منو با اون مقایسه میکردن خالت لبها سفیدی پوست و موهام یعنی بیشترش به خاطر موهام

بچه ها تا حالاشده با ماماناتون مهمونی یا عروسی یا دورهمی برین که همه نگاها به شما باشه و مادرتون کلی کیف کنه؟؟منو مامانم اصلن شبیه هم نبودیم برای همین هیشکس باور نمیکرد مامان من یه زن سبزه با قد متوسط و پوست گندمی بود .همیشه بهش میگفتن این دختر شماست خیلی نازه اصلن به شما نرفته و چهره مامانم اون لحظه دیدنی ترین چهره تو تمام دنیا بود خنده ی پرغرورش و نگاه تحسین امیزش به من که بلههههههه این دختر منه

الان که دارم براتون تایپ میکنم چشمام گوله گوله اشک میاد شاید پیشه خودتون بگین خوش به حالش خوشگله ولی من زندگی پر دردی داشتم اینقدر دردناک که قابل گفتن نیست چون شاید اصلن باور کردنی نباشه که این همه بدبختی و مصیبت واسه من پیش بیاد

بچه ها من دو تا قسمت دیگه مینویسم بعد گوشیمو میزارم به شارژ و برمیگردم دوباره مینوسم .امروز هوا بارونیه .من نوشتنم تا شب یا نیمه شب طول میکشه پس صبور باشید ممنونم از همتون که به حرفام گوش میدین

 گوشیمو میزارم به شارژ و برمیگردم دوباره مینوسم .امروز هوا بارونیه .من نوشتنم تا شب یا نیمه شب طول میکشه پس صبور باشید ممنونم از همتون که به حرفام گوش میدین