سلام خانما این روزامامانم جونش به لبش رسیده باباو واقعااذیتش میکنه بیچاره شده پوست واستخوان دوتاخواهریم خواهرکوچیکم۱۱سالشه من ۲۱متاهلم بابام بامنم قهره دائم توخونه بهانه میگیره مامانمواذیت میکنه مادربزرگم یه زن تنهاس که یه کوچه بامامانمینافاصله داره بابام گفته حتی اونجامیری زنگ بزن اجازه بگیردائم دعواوچالش دارن یه روزسر رابطه بهانه میگیره یه روز سرجشن یه روز سر چرت وپرت یعنی هرروزمامانم پرازچالشه خسته شده دلم واسش کبابه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
درخواست دوستی قبول نمیکنم|| کاربر گرامی، اینجا یه سایت تبادل نظر عمومی هس نه چت شخصی و هرکس میتونه به هر پستی ریاکشن بده. پس اگه به پستت توی یه تاپیک ریپلای زدم، نگو: «با تو نبودم. مخاطبم استارتر بود» این حرف خیلی مسخره است.
اونم فوق العاده عصبی وزودجوش شده به هرچی واکنش نشون میده همه خسته شدیم میترسم مامانم خدایی نکرده طور ...
طفلک😔
والا آدم می مونه چی بگه. انقد وضع جامعه هم داغونه که نمیشه به طلاق فکر کرد
بابات چرا اینطور میکنه؟ مشکل مالی یا غیرمالی خاصی داره؟
درخواست دوستی قبول نمیکنم|| کاربر گرامی، اینجا یه سایت تبادل نظر عمومی هس نه چت شخصی و هرکس میتونه به هر پستی ریاکشن بده. پس اگه به پستت توی یه تاپیک ریپلای زدم، نگو: «با تو نبودم. مخاطبم استارتر بود» این حرف خیلی مسخره است.