دعواتون سر چی بود چه ربطی به خونه بابات رفتن داشتت ؟در ضمن کجایی مکه چرا شوهرت نبردتت بابات اومد دنبالت
یدونه برادرم ظهر تاسوعا آسمانی شد قربونش برم من موندم تک و تنها با پدرو مادرم که کمرشون شکست داداش عزیزم دو ماه بود دومادشده بودی برای عروسیت کلی برنامه داشتم دای دایی بچه هام کجایی پس ،چع بی خبر رفتی، خونه بدون تو جهنمه ،برای شادی روح داداشم صلوات بفرستین.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
دعواتون سر چی بود چه ربطی به خونه بابات رفتن داشتت ؟در ضمن کجایی مکه چرا شوهرت نبردتت بابات اومد دنب ...
چون ماشین نداریم منم بچه کوچیک دارم دعوا سر این بود ک بچه داشت گریه میکرد از اینورم غذام داشت میسوخت اونم لم داده بود گفتم تو ک میبینی بیا یا بچه رو بگیر یا بیا سر وقت غذا