یکی از دوستان خانوادگی ما دوسال میخوان برای پسرشون بیان خواستگاری برای من
من فقط ۱۹ سالمه ..اصلا قصد ازدواج ندارم خانوادمم کاملا موافقن ..
حالا هرچی ما بهونه میاریم اونا میگن ما قبول میکنیم
دیروز دوست پدرم تنها اومدن با پدرم جدی صحبت کردن گفتن من اصلا پسرشون رو نمیشناسم بذاره بیشتر باهم اشنا بشیم و ...پدرم هم گفتن اصلااا قصد ازدواج ندارم و ..اما اون گفته به حرمت این دوستی اجازه بدیم بیان
پدرم باهام صحبت کرد گفت نمیخوام اذیت بشی و دوستیمو بهم میزنم ...
من میدونم چه قدر دوستش رو دوست داره پدرم ..احساس بدی دارم ..به خاطر من داره دوست قدیمیش رو از دست میده
یه دلیل قانع کننده بهم بگین که من بگم و اون مرد رو قانع کنم تا نیان ...
اقا پسر ۲۵ سالشه ..مدلینگ بیلبورد تبلیغاتی هست ،من گفتم از این شغل راضی نیستم گفتن دیگه مدل نمیشن و فقط سرپرست اون قسمت باقی میمونن
من هرچی میگم اینا یه چیزی جواب میدن
گفتم میخوام ۳۰ سالگی ازدواج کنم گفتن اگه قبول کنمنامزد باشیم صبر میکنن ...
من اصلا از این اقا خوشمنمیاد اصلا قصد ازدواج ندارم اخه ...
کمکم کنید ...
پسرشون به خانوادش گفته اگه قبول نکنم ،برای همیشه از ایران میره ...
چه قدر احساس بدی دارم