بچها خواهرشوهرم تو وصع کرونا بچه رو میگرف میبوسید صورتشو بعد بامن روبوسی نمیکرد میگف کرونا میگیرم
من میگفتم نبوس میگف اینقدرا ب عمش میرسه خلاصه تاینکه ی بار ی جا منو تنها گیر اورد تا تونست بمن بی محلی کرد اصلا نگا نکرد ک احوالپرسی کنیم و جلو شوهرم نگا میکنه احوالپرسی میکنه
حالا این سریع بچه رو نمیگرفت جلو شوهرم
بعد من بچه رو گزاشتم پیش شوهرم رفتم دسشویی بعد دیدم اومده بچه رو از شوهرم گرفته و تا منو دید بدو بدو رفت تو اشپزخونه
یعنی ب شوهرم فهموند ک ازنت میترسیم
بچها من دیدم اینقد عصبانی شدم ک نگو خونم ب جوش اومد
حالا ازونروز شوهرم هی بمن مییگه تو بچه رو میگیری نمیزاری کسی بگیرش چکار کنم منم مث خواهرشوهرم حالشو بگیرم جل شوهرم بهش بفهمونم ک اون خودش بده