هیچکس بیشترازمن توبارداری زجرنکشیده

انشالله به سلامتی زایمان کنی بچه اتو بغل بگیری

همه همینن انقدر بدتر از تو من دیدم مادر شدن همین

دوست منم بیچاره همینجوره..بدنش حساسیت ب جنین داره . انشالله زودتر بغلش کنی

ببخشید چند سالته؟دندون دردم داشی؟

اگه بگم مادرم وقتی منو داداشمو به دنیا آورده نتونسته حرف بزنه و شیر بیرون نیومده و دندوناش چهار تا کشیدن زجر تو در برابر مادر من هیچی نیست

فکر میکنی

دوست من از ماه اول بارداری تا الان ک شیش ماهشه خونه مامانشع 

انسولین میرنه قندش بالاش همه ی غذاهارو‌نمیتونه بخوره

راه نباید بره تباید بشینه

حموم پنج دقیقه بیشتر نشه‌خیلی سختی میکسه

انشالله ب سلامتی فارغ شی

وای من تاصبح بیدار بودم ازبس بدنم میخارید پاهامو هرچقد خاروندم آخرش خونی شدن خیلی سخت انشالله زایمان میکنی راحت میشی

نگو بدتر ندیدی ناشکری نکن

من 7ماه خوابیدم وسوند بهم وصل بود ونباید دنده به دنده میشدم، بهم پمپ ماساژ وصل بود، آمپول تو شکم، خونریزی

هنوز میگم من خوبم بدتر منم هست

برای خارش پوستت اگه پر دونه شده به دکترت بگو حتما

چرا به منم سخت گذشت چون خارش رو که داشتم وحشتناک بعد دیابت زاردتری هم گرفتم دو هفته بیمارستان بستری بودم از ماه 6 هم روزی سه بارانسولین زدم به حدی که دیگه بازوهام سفت شده بود سوزن توش نمیرفت ولی گذشت خاطره شد انشالله کخ براب شما هم به سلامتی میگذره ونی نی بیاد بغلت سختی های این روزا یادت میره 

مامان منم سر من بیچاره خارش شدید گرفته بود و عذاب بود. تازه از پدرم هم حالش بد میشد! 

به مامانم گفتم چطور تحمل کردی؟ گفت اصلا به این فکر نمی‌کردیم چیز بد و عجیبیه فقط میدونستیم بارداری این مشکلات رو داره و میگفتیم خب باید این مسیری باشه که طی میشه. 

والا من خودم خیلی حساسم امیدوار بودم مثل نسل قبلی هامون بودم اما خب باید ماها بابد یکم تمرین کنیم دیگه. اینم بدون عزیزم که بارداری برا اکثر خانم ها مشکلاتی هم داره که بعضی ها هم مثل شما و مامانم شدید ترن. به هرحال این مسیریه که طی میشه... هرچیز خوبی یه سختی قبل‌ داره... 

انشاءالله نی نی کوچولوت رو که بغل کردی همه اینا یادت بره عزیزم 🥰❤️