تا وقتی بابام زنده بود که کاری نداشت وقتی بابام فوت شد زندگی رو برامن کرد جهنم کتکم میزد اگه من حتی یه سرمه میکشدم به چشمم در حد مرگ منو میزد مثل روانیا میفتاد به جونم وقتی میرفتم مدرسه جایی تایم میگرفت که یک دقیقه چرادیر اومدی شکاک بود بددل بود مامانم جرات نداشت بهش بگه چکارش داری اگه تو ماشین بودیم یواش صحبت میکردیم خیلی اروم پیش خودمون میخندیدیم تمام بدنمو کبود میکرد چرا مبخندی میگفت .بدون چادر نباید بری بیرون. خیلی دوران بدی داشتم باهاش خیلی اذیتم کرد به نطر شما ببخشمش؟