مدادجادویی کی یادشه اوناکه نیم متر بود بعد خم میشد،ساعت شنی که روش بازی داشت باساچمه، یااون آکواریوم کوچولوها که توش آب بود باحلقه های کوچیک، آتاری هزارتومنی
ای خدا.منم با یکی ازدوستام نامه ردوبدل میکردیم عاشقانه وسوزناک....
چندسال پیش مامانم داشت پیش خالم میگفت که این دوست (من)چقدر مسلطه،چقد زبونش خوبه چقدر درسش .چقد خطش خوبه معلومه ازاون زرنگاس.گفتم توازکجا میدونی گفت خب همه نامه هاشو خوندم هممممشووونو
من☹🙄
مامانم🤣🤣🤨
نامه های خانده شده 🤥🤢🤢
کارتون توپولوها رویادتونه؟؟۴تابودن آخرش خورشیدخانم میگفت وقت خداحافظیه.....من صبح زودپامیشدم باداداشم تماشاخانه واونو ببینیم زمستونامیرفتیم زیرپتو جلوی تی وی درازمیکشیدیم،چقدکیف میداد
[QUOTE=165967187]😢😢😢 حس بدی بود[/QUOحالا من یه چی بگم بخند
فیلم تولد یکی از دوستای دبیرستانمو دیدم
اول که کلا ۵ نفریم که همگی با کلی اجازه و گریه و زاری و اسکورت رفتیم تولد خونشون بعدش مامان دوستمون که تولدش بود تا نصفه های مراسم هست و توی نصف عکسا قسمت تباه ترینش این بود که همه تاب و شلوار لی پوشیدیم با شال روی سرمون یا خدا🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣 ینی جر خوردم بس که خندیدم
خواهرم دهه هشتادیه وقتی اون عکس و فیلما رو دید تا یه ماه منو سوژه کرد
ابنبات ترقه ای
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
