ببین من ۱۲ سالگی دوست پسر داشتم دوستم فهمید و حالش خیلی بد شد و مریض شدو تب کردو اینا به مامانش گفت مامانش هم به مامانم خدابیامرز و مامانم خیلی مراقبم بود باز من زیرزیرکی کار خلاف میکردم
بچه ای ک ادم نباشه کار خودشو میکنه
البته من الان سی سالمه و ازدواج کردم ولی خوب مامانم از دست من و داداشم بنده خدا نابود شد نمی دونم ب مامانش بگی یا ن
اگه بتونی اول با خودص صحبت کنی و با لحن خوب بهش توضیح و عواقب کارهاشو بگی به نطرم تاثیر بیشتر داره