من تو یه برزخ گیر کردم خواهش میکنم با نظراتتون کمک کنید
پیشاپیش ببخشیدکه طولانیه 🙏🙏🙏🙏
من یه خواستگاری داشتم که مثلا همو دوست داشتیم اومدن خواستگاری ولی خانوادش نذاشت ازدواج کنیم، بعدش این آقام رفت بعد چن ماه اومد برا بار اول ،من بهش گفتم انقدر عجله داشتین تا الان عروسی نکردی ؟ گفتش خواستگاری رفتیم چن جا دخترام ، نه نگفتن ولی من خوشم نیومد ،
اونموقع من خوشحال شدم چون خیلی دوسش داشتم برا همین گفتم چه خوب که رفته پسند نکرده خلاصه چن روز باهم حرف زدیم این گفتش پدرو مادرم به شدت مخالفن اصلا نمیشه منم گفتم بیا بریم مشاور گفت فایده نداره خلاصه رفت دوباره ،بعد چن ماه باز اومد من با روی خوش قبولش کردم که باز یه مدت حرف زدیم دوباره گفت من اصلا حوصله کسی رو ندارم بیاد تو زندگیم خیلی خستم از زندگی و ناامیدم و میخوام تنها باشم منم بهم برخورد گفتم باشه برو رفت میخواستم بگم رفتی دیگه برنگرد ولی یادم رفت خلاصه دوباره رفت و دوباره اومد 😐😐ولی این دفعه دیگه قبولش نکردم ، خلاصه الان درسته مثله قبل دوسش ندارم ولی بازم ته دلم یه حسی دارم خیلی ناراحت میشم بره با کسه دیگه ، از طرف دیگه جدیدا یادم میافته خواستگاری رفتنشو حالم بد میشه میگم این به امید پیدا کردن آدم بهتر از من رفته پیدا نکرده ،حالا سوالم از شما اینه پسری که بعده شما چن جا رفته خواستگاری رو قبول میکنید باز ؟؟؟؟