بعنی این همه باهاشون درد دل کردم این همه اشک ریختم واسه یکیش نباید دستشونو به طرف خدا دراز میکردن😔
یه بارش بحث جون یه ادم بیگناه وسط بود
یه بارش ازشون خواستم دعا کنند که شوهرم دست پر برگرده دست از پا دراز تر برگشت
یه بار یکی اونقدر زجرم داد که پای ایروم وسط بود سپردمش به خدا و به شهید توسل کردم که دعا کنه واسم هیچی نشد😐
خلاصه که داداشای گلمون دیگه کاری به این طرفیا ندارن.😔
خدا هم که میبینه اما فقط سکوت میکنه 😐