دوستان من تویه جهنمی گیر افتادم که 15 سال پیش وقتی 17 سالم بود افتادم توش یه شوهر روانی بادوتا بچه کم عقل نو جوون امتحان پسرم توسایت مدرسه بود که سایت خراب بود پسرم رفت بیرون امتحانم نداد بعد مدیرش زنگ زد چون هنوز وقت داشت گفت پسرتو باگوشی بفرست مدرسه دذست کنم براش زنگ زدم پسرم بیاد گفت نمیام اصرار کردم انگار دیوونه شده بود گفت من نمیام باباشم کلا عصبیه داداوبیداد کرد ولی نیومد بعد پیامک داد که من خونه نمیام دیگه شوهرم وسیله ها رو خورد کرد دستمو گاز گرفت موهای سرمو میکشیدو میرفت بعد مثل زنا گریه میکرد وخدا خدا میکرد عین حرفایی که من تودلم میگمو داد میزد میگفت من بی پناهم سوختم تو این زندگی و....حالم بده بچه ها داشت جیکردم بیرون نرفتم چکارکنم با دوتا بچع کم عقل وشوهر دیوونه
خداصبرت بده
از بچگی در تربیتش وقت کافی گذاشته بودی ؟
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!
من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
وای اعصابم بهم ریخت
شوهرت ازلحاض روانی انگارمشکل داره؟درسته
با این وضعی که تو میگی باید از صفر شروع کنی
شوهرت رو راضی کن برید روانکاو. شوهرت کلا مشکل داره.
بچه هاتم نوجوونن دیر شده یکم اما بازم خونه آروم شه اونا بهتر میشن.
ولی کلا باید برید دکتر شما خودتون قشنگ معلومه چیزی از زندگی کردن بلد نیستید
خب شوهرت بعد بچه اینطوری نشده که /
احتمالا از زمون مجردیش اونطوری بوده .
یعنی عصبی و پرخاشگر .
حالا هم بچه هات و خودت رو نجات بده از دست این مرد .
البته اگه ادم خوبیه و خرجیتونو میده برو پیش مشاور .
اگه ادم خوبی نیست و خرجیتم نمیده یه فکر دیگه برای زندگیت بکن . حیفی
حتماپیش روان شناسی یا مشاوری برو
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
