تازه نامزد کردم
بابام خودشو کشته من سریع عقد نکنم
ولی واااقعا ی جوری با من رفتار میکنن انگار من حذف شدم
میزاتاقمو دادن به خواهر کوچیکترم😐 به جاش گفتن وسایلتو بزار توی ی کشوی کوووچیک دراور
ی سری جزوه واسه دانشگام پرینت گرفتن شد حدود ۲۰۰ ی جوری با من برخورد میکردن انگار بدهکارم😐
ماه پیش برام گوشی گرفتن یکم دست و بالشون تنگ شد منم وحشتناااک افتادم به دندون درد ولی تحمل کردم گفتم این ماه دیکه میگرم درستش میکنم الانم اوکبه درد نداره
قرار بود خواهر کوچیکه ام اول دندونشو درست کنه چون خیییلی اذیت بود بعد من..که خب درستش کرد
دیشب به مامانم میگف نه بابا سردیت نکنه همه کارات ما بکنیم😐
امروز اصلاااا هیچی به من نگفتن صبی مامانم پاشده با خواهر بزرگم که داره جدا میشه رفتن دکتر هزینه دندون اونو اینا تقبل کردن...خانواده من ذره ای خسیس نبودن هرررهزینه ای بود به عهده میگرفتن منتی هم نبود نمیدونم الان جرا همچین مبکنن🤕