اشک داره تو چشام جمع میشه از ۷ صبح میرم سرکار تا ۴ بعد از ظهر همیشه پیاده میام امروز حالم یکم خوش نبود سوار تاکسی زرد شدم صندلی عقب قوطی گزاشته بود مجبور شدم بشینم صندلی جلو یا حسین کاش پام میشکست سوار نمیشدم 😭😭😭😭😭 نشستم هی دیدم داره با پیرهن و شلوارش ور میره به فاطمه زهرا سرمو نچرخوندم یه لحظه نگاهم به پلاک یا محمدش افتاد که از آینه وسطی آویزون کرده بودم گفتم بابا ای اهل این کارا نیس لابد داره لباسش مرتب میکنه بعد دیدم دس ور دار نیس هی الکی دستشو میزنه به لباساش گفتم ممنون نگه دارین پیاده میشم وای یا امام حسین پیاده شدم پولو دادم نخواستم بقیشو پس بگیرم گفت صب کنین بقیشو بدم سرمو بالا نکردم نگاش کنم ولی مطمئنم بیشرفت کثیف زیپ شلوارش اینا باز بود تازه رد شد که بره از آینه وسط هم داشت نگام میکر ببینه عکس العملم چیه اینقد حالم بد بود وسط پیاده رو نشستم رو زمین خدا خیرش بده یه خانم اومد گفت دخترم چیشده رنگم شده بود مث گچ سفید پلاکشو ور داشتم بنظرتون به سازمان تاکسی رانی بگم پیگیری میکنن؟حالا من هیچ خوب و بد رو تشخیص میدم فکرشو بکنین یه بچه مدرسه ای یه نوجون سوار ماشینش بشه اون صحنه رو ببینه چی میشه ای خدا فقط نسل همچین کسایی رو از زمین بردار بحق فاطمه زهرا
واکنش من به تاپیکا : " گل زده بودن ، حالت طبیعی نداشتن"😳☻... ❤❤But you'll never be alone..I'll be with you from dusk til dawn...I'll hold you when things go wrong...I'll be with you from dusk til dawn❤❤آهای خوشگل عاشق♡♡آهای عمر دقایق♡♡آهای وصله به موهای تو سنجاق شقایق♡♡I have died everyday waiting for you...Darling don't be afraid... I have loved you for a thousand years... I'll love you for a thousand more❤❤... Tut elimden beni çok sev... Kimseye verme... Seveceksen ömürlük sev... Bir günlük sevme❤❤... ای چراغ هر بهانه از تو روشن از تو روشن😍😍ای که حرفای قشنگت منو آشتی داده با من❤❤❤❤
نه مطمئنم اخه درسته سرمو بالا نکردم ولی کاملا مطمئنم داشت چکار میکرد کثافت هرزه اصلا یعنی همش گفتم خدایا اگه چشمم میخورد تا اخر عمرم دیونه میشدم کور میشدم بهتر بود