وقتی ۲۱ سالم بود همزمان ۲ تا خواستگار برام گفته بودن که از لحاظ کلی مناسب بودن قبلش خواستگارام جوری نبودن که خانواده م‌بخوان اجازه بدن بیان همون اول رد میکردن از بین این دوتا خواستگار یکی شون از اینکه آشنا هامون بود و خیلی مورد پسند خانواده م بود اون یکی کم غریب تر بود از نزدیک نمیشناخیم اما اونام خوب بودن خلاصه اینکه این اولی اومد خونمون و صحبت کردیم اما مامانم چون اینو دوست داشت گفت اونو ولش کن اصلا به باباتم نگیم چون اگه بفهمه میگه اون همشهری و بهتره و خلاصه منم هول بودم‌شوهر کنم گول خوردم به حرف مامانم‌گوش دادم‌اصلا اون پسره را ندیدم اما الان یه خوره گرفتم تو ذهنم که نکنه اون بهتر بود چقد خر بودم که ندیدمش کاش به حرف مامانم گوش نداده بودم و ....😔اینم بگم شوهرم نسبتا خوبه ولی همش میگم نکنه اون بهتر بود
دیگ گذشته
غصه نخور
"شوهرم نسبتا خوبه ولی همش میگم نکنه اون بهتر بود"
چه علاقه ای به مقایسه دارید!؟
چرا باید چیزی ک تموم شده رفته دوباره بهش بها داده بشه!؟
دوس دارین شوهرتونم با خودش بگه شاید فلانی برام بهتر بود!؟
وقتی آدم زندگی خوبی داره ازش لذت میبره و با بهونه های الکی خرابش نمیکنه
مردا یا خوبن یا بد اصلا حد وسط ندارن
وقتی راحت انقد قابل نفوذی یعنی هنوز جای کار رو خودت داری
وایی چقد امروز داستان داریم دارم هنگ میکنم
خبببب
قسمتت همین بوده خوشبخت باشی بهش قکر نکن
شمااگه شوهرکردی خب دیگه اگه خوب هم باشه باید ولش کنی وبیخیالش شی چون بالاخره بااین ازدواج کردی وقسمت این بوده
مقایسه نکن لطفا ..پس دخترا باید بشیند غصه بخورند وای اون یکی خاستگارم شاید بهتر بود اون فلان این فلان ..زندگی رو برا خودت زهر نکن
بنظرم مقایسه چیزه بدیه هیچ موقه هیچی رو مقایسه نکن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
41 ثانیه پیش
41 ثانیه پیش
42 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
