من یه دوست چرتو مزخرف دارم ک میشه زن پسر عمه شوهرم مدتهاس سعی میکنم از خودم دورش کنم.. چون تازیا پولدار شدن خودشو گم کرده . کل رازهای زندگیمو اینکه پیشش راجع ب اقوام غیبت کردمو اینا رو قبلا ها بهش گفتم الان زن عموی شوهرم بهم زنگ زد گفت ازت انتظار نداشتم هانیه گفتم برا چی؟؟؟گفت برو بچرخ ببین راجع بهم چی گفتی؟؟؟ منم پیش هیشکی حرف نزدم جز این دوستم دوهفته پیش این دوستم بهم زنگ زد یکم سر سنگین بود الان من بهش زنگ زدم شش بار ک ببینم آیا چیزی ب زن عمو شوهرم گفته یا نه جواب نداد حدساتون بزنید ببینم نظرتون چیه؟؟؟